شمارهٔ ۱۶۲
ساقی امشب گوئیا زردشت پیغمبر بود
کش بدست اندر فروزان پاره اخگر بود
گشته همچون پور آذر آذرش بر دو سلام
چهره اش از نیکوئی رشک بت آذر بود
یک طرف افتاده ساغر چون تن بی سر بود
یک طرف غلطیده مینا چون تن بیسر بود
ساقی و میخواره چون شخص دو پیکر متحد
جام می چون مهر اندر برج دو پیکر بود
آشکار از جام می رخسار کیخسرو بود
یادگار آئینه ساغر ز اسکندر بود
چنگ در دامان مطرب ناله و زاری کنان
کودکی نازک مزاج اندر بر مادر بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی امشب گوئیا زردشت پیغمبر بود
کش بدست اندر فروزان پاره اخگر بود
هوش مصنوعی: امشب به نظر میرسد که ساقی مثل زردشت، پیامبر Iran، است. او در دستش شعلهای از آتش را دارد که درخشان و روشن است.
گشته همچون پور آذر آذرش بر دو سلام
چهره اش از نیکوئی رشک بت آذر بود
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند چهرهی جوانی از خاندان آذر درخشان و زیباست و از چهرهی دلربایش میتوان حسادت به زیبایی مجسمههای بت را در او احساس کرد.
یک طرف افتاده ساغر چون تن بی سر بود
یک طرف غلطیده مینا چون تن بیسر بود
هوش مصنوعی: در یک سمت، ساغر بهطوری افتاده که انگار تن بدون سر است و در سمت دیگر، مینا به شکل غلتیدهای دیده میشود که باز هم به تن بی سر شباهت دارد.
ساقی و میخواره چون شخص دو پیکر متحد
جام می چون مهر اندر برج دو پیکر بود
هوش مصنوعی: ساقی و میگسار مانند دو موجود جدا نیستند؛ آنها در حقیقت یکی شدهاند. همانطور که ماه در برج دو پیکر قرار دارد، جام هم به نوعی نماد پیوند این دو است.
آشکار از جام می رخسار کیخسرو بود
یادگار آئینه ساغر ز اسکندر بود
هوش مصنوعی: چهره کیخسرو از جام می نمایان بود و نشان از زیبایی داشت، و یادگار ساغر که مربوط به اسکندر بود نیز در آن دیده میشد.
چنگ در دامان مطرب ناله و زاری کنان
کودکی نازک مزاج اندر بر مادر بود
هوش مصنوعی: کودکی حساس و آسیبپذیر در آغوش مادر نشسته و با صدای دلنواز ساز و ناله و زاری، به او وابسته است.