گنجور

شمارهٔ ۱۶۱

ترکیم سحرگاهان، در بستر خواب آمد
با زلف پریش آمد، با حال خراب آمد
با طره شوریده با زلف پریشیده
با لعل لب میگون با جام شراب آمد
چون دید که رنجورم بیچاره و مخمورم
از اهل و وطن دورم، از راه نواب آمد
آشفته و مستانه چون مردم دیوانه
با ساغر و پیمانه با ناز و عتاب آمد
ای مونس جان بر گوی راز دل این مشکوی
که نیمه شبم زاین کوی آهنگ رباب آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترکیم سحرگاهان، در بستر خواب آمد
با زلف پریش آمد، با حال خراب آمد
هوش مصنوعی: در صبح زود، هنگام خواب، محبوبی با موهای نامرتب و حالتی آشفته به سراغم آمد.
با طره شوریده با زلف پریشیده
با لعل لب میگون با جام شراب آمد
هوش مصنوعی: با موهای آشفته و زلف‌هایی در هم، با لب‌های سرخ و خوش‌رنگ، همراه با جامی پر از شراب، به حضور آمد.
چون دید که رنجورم بیچاره و مخمورم
از اهل و وطن دورم، از راه نواب آمد
هوش مصنوعی: وقتی او دید که من در حال رنج و دردی هستم، بیچاره و مست شده‌ام و از خانواده و وطن خود دور هستم، به محبت و دلسوزی نزد من آمد.
آشفته و مستانه چون مردم دیوانه
با ساغر و پیمانه با ناز و عتاب آمد
هوش مصنوعی: شخصی به حالت بی‌نظمی و شیدایی به سوی دیگران می‌آید، گویی که دیوانه شده است، و در دستانش جامی از شراب دارد، با ناز و غیض.
ای مونس جان بر گوی راز دل این مشکوی
که نیمه شبم زاین کوی آهنگ رباب آمد
هوش مصنوعی: ای دوستِ جان، به من بگو از راز دل این خوشبو، که در نیمه شب از این کوچه صدای رباب به گوش می‌رسد.