گنجور

شمارهٔ ۱۵۹

حلقه بر هر در زدم دیدم در میخانه بود
در کفم هر سبحه کافتاد از گل پیمانه بود
جلوه گر از چهره پیر مغان دیدم عیان
نقش هر صورت که اندر کعبه و بتخانه بود
پرتوی از نقطه دانش در این بیدانشان
یک حقیقت دیدم و چندین هزار افسانه بود
چون فنای عاشقانرا شاه جان پروانه داد
سوخت صد پروانه و یک شمع را پروانه بود
عقل کل کش ساده دیدم با دو صد نقش و نگار
شور سودا و جنون از یک دل دیوانه بود
صد هزاران ساز و در هر یک نوائی مختلف
چون نهادم گوش جان یک ناله مستانه بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلقه بر هر در زدم دیدم در میخانه بود
در کفم هر سبحه کافتاد از گل پیمانه بود
هوش مصنوعی: من به هر در و خانه‌ای که گشتم، فقط دنیای می و شراب را یافتم. در دستانم هر دانه تسبیح که افتاد، نشانه‌ای از جام و نوشیدنی بود.
جلوه گر از چهره پیر مغان دیدم عیان
نقش هر صورت که اندر کعبه و بتخانه بود
هوش مصنوعی: نقش و زیبایی‌هایی را که در چهره‌ی پیر مغان مشاهده کردم، به وضوح دیدم؛ همان نقوشی که در کعبه و بتخانه وجود داشتند.
پرتوی از نقطه دانش در این بیدانشان
یک حقیقت دیدم و چندین هزار افسانه بود
هوش مصنوعی: در این بیدارگری، تنها یک واقعیت از نقطه‌ی دانش مشاهده کردم، در حالی که هزاران داستان و افسانه وجود داشت.
چون فنای عاشقانرا شاه جان پروانه داد
سوخت صد پروانه و یک شمع را پروانه بود
هوش مصنوعی: چون عشق عاشقان به آخرت و فنا می‌رسد، شاه عشق به پروانه‌ها اجازه سوختن می‌دهد. در این میان، صد پروانه جان خود را فدای یک شمع می‌کنند و فقط یک پروانه به عشق آن شمع می‌سوزد.
عقل کل کش ساده دیدم با دو صد نقش و نگار
شور سودا و جنون از یک دل دیوانه بود
هوش مصنوعی: نابغه‌ای را دیدم که در ظاهری ساده به نظر می‌رسید، اما در دلش جهانی پر از هیجان و دیوانگی وجود داشت و این همه زیبایی و ظرافت در وجود او نهفته بود.
صد هزاران ساز و در هر یک نوائی مختلف
چون نهادم گوش جان یک ناله مستانه بود
هوش مصنوعی: در صحنه‌ای پر از سازها و نواهای متفاوت، وقتی که به دقت صدای هرکدام را می‌شنوم، تنها یک ناله شاداب و دل‌انگیز به گوشم می‌رسد.