شمارهٔ ۱۴۹
این سنگ جز به لطف تو گوهر نمیشود
وین خاک جز به صنعت تو زر نمیشود
چون آفتاب روی تو برتافت بر جهان
آن سنگ خاک باد که گوهر نمیشود
آن پا شکسته خوش که بدین ره نمیرود
وان سر بریده به که در این سر نمیشود
لطفی بکن به کوری چشم عدو که گفت
کام دل حبیب میسر نمیشود
روز ازل به خامهٔ حق بر جبین ما
نقشی نبشتهاند که دیگر نمیشود
هر قسمتی به نام کسی برنبشتهاند
آب خضر نصیب سکندر نمیشود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این سنگ جز به لطف تو گوهر نمیشود
وین خاک جز به صنعت تو زر نمیشود
هوش مصنوعی: این سنگ تنها با حضور و محبت تو ارزشمند میشود و این خاک نیز فقط با هنر تو به طلا تبدیل میگردد.
چون آفتاب روی تو برتافت بر جهان
آن سنگ خاک باد که گوهر نمیشود
هوش مصنوعی: وقتی که نور چهرهات بر جهان تابید، حتی سنگ و خاک هم نمیتوانند به جواهر تبدیل شوند.
آن پا شکسته خوش که بدین ره نمیرود
وان سر بریده به که در این سر نمیشود
هوش مصنوعی: آن کسی که با پای شکسته به راه میآید، از آنکسی که راه نرود بهتر است؛ و آن سر بریدهای که در این دنیا زنده نمیشود، به زندگی در این دنیا بیارزش است.
لطفی بکن به کوری چشم عدو که گفت
کام دل حبیب میسر نمیشود
هوش مصنوعی: لطفی انجام بده تا دشمنان حسرت بخورند، زیرا آنها میگویند به آرزوی دل محبوب نمیتوان رسید.
روز ازل به خامهٔ حق بر جبین ما
نقشی نبشتهاند که دیگر نمیشود
هوش مصنوعی: روز نخست، با ارادهٔ خداوند، بر جبین ما سرنوشتی نگاشته شده است که تغییر ناپذیر است.
هر قسمتی به نام کسی برنبشتهاند
آب خضر نصیب سکندر نمیشود
هوش مصنوعی: هر بخشی از دنیا یا هر امتیاز و ویژگیای به نام یک شخص شناخته شده است، اما کسانی مانند سکندر که به دنبال غیرممکنها هستند، نمیتوانند به هر چیزی که میخواهند دست پیدا کنند. کسانی که به دنبال چیزهای خاص و معنوی هستند، باید بدانند که همهچیز برای آنها قابل دسترسی نیست.