شمارهٔ ۱۴۷
این پایه که عقل و هنرش نام نهادند
سرمایه فتح و ظفرش نام نهادند
دیدم هم بیدانشی و بی خبری بود
از شعبده علم و خبرش نام نهادند
خود بینی و کبر و حسد و عجب و ریا بود
دانشوری و فضل و فرش نام نهادند
صد بند و گره از غم دل بر سر و بردوش
در هم زده تاج و کمرش نام نهادند
بر خاک فتاد از مه و از مهر فروغی
این بیخردان سیم و زرش نام نهادند
خون شد دل خورشید ز بی برگی این خاک
از عشوه عقیق و گهرش نام نهادند
راز دل افلاک بیک مشت گل و خاک
بنهفته بصورت بشرش نام نهادند
گه یوسف و یعقوب گهی شیث و گه ایوب
گه نوح و گهی بوالبشرش نام نهادند
گه خواجه لولاک گهی خسرو افلاک
گه باب شبیر و شبرش نام نهادند
خواندند گهی خواجه هر منعم و درویش
گه خالق هر خیر و شرش نام نهادند
القصه که از تابش رخسار علی بود
یک جلوه که شمس و قمرش نام نهادند
در خاک نهان ریشه و بر چرخ عیان شاخ
گاهی شجر و گه ثمرش نام نهادند
زاده زدمش آدم و او زاده ز آدم
گاهی پدر و گه پسرش نام نهادند
از زلف و رخ او بدل چرخ خیالی
تابید که شام و سحرش نام نهادند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این پایه که عقل و هنرش نام نهادند
سرمایه فتح و ظفرش نام نهادند
هوش مصنوعی: این اساس که به عقل و هنر شناخته میشود، منبع پیروزی و موفقیت نامیده شده است.
دیدم هم بیدانشی و بی خبری بود
از شعبده علم و خبرش نام نهادند
هوش مصنوعی: دیدم که برخی از مردم به دلیل نداشتن دانش و آگاهی، به بازیهای علمی و اطلاعات نادرست میپردازند و آنها را به نام علم میشناسند.
خود بینی و کبر و حسد و عجب و ریا بود
دانشوری و فضل و فرش نام نهادند
هوش مصنوعی: خود بزرگ بینی، تکبر، حسادت، غرور و ریاکاری، همه موجب شدهاند که برخی افراد دانش و فضل را به نامهای زیبا معرفی کنند.
صد بند و گره از غم دل بر سر و بردوش
در هم زده تاج و کمرش نام نهادند
هوش مصنوعی: او به خاطر غم دلش، با تزییناتی از بندها و گرهها خود را آراسته و تاج و کمری به خود بسته است.
بر خاک فتاد از مه و از مهر فروغی
این بیخردان سیم و زرش نام نهادند
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که برخی افراد نادان، در حالی که نور و زیبایی عشق و محبوب را بر خاک قرار دادهاند، به اشتباه آن را به نامهای بیارزش مانند سیم و زر مینامند. به عبارت دیگر، آنها ارزش واقعی عشق و زیبایی را درک نکرده و امور سطحی و مادی را به عنوان ارزشهای واقعی معرفی میکنند.
خون شد دل خورشید ز بی برگی این خاک
از عشوه عقیق و گهرش نام نهادند
هوش مصنوعی: دل خورشید از بیبرگی این خاک به حالت افسردگی و اندوهی تبدیل شده است و به خاطر زیبایی و جذابیت عقیق و گوهر، نامهای ویژهای برای او گذاشتهاند.
راز دل افلاک بیک مشت گل و خاک
بنهفته بصورت بشرش نام نهادند
هوش مصنوعی: راز دل آسمان را در یک مشت گل و خاک پنهان کردهاند و به شکل انسان نامیدهاند.
گه یوسف و یعقوب گهی شیث و گه ایوب
گه نوح و گهی بوالبشرش نام نهادند
هوش مصنوعی: در مختلف زمانها و شرایط، شخصیتهای مختلفی به عنوان نمونههای برجستهای از انسانیت شناخته میشوند، مثل یوسف، یعقوب، شیث، ایوب و نوح. هر کدام از این اشخاص در موقعیتهای خاص و با ویژگیهای منحصر به فردی نام برده شدهاند.
گه خواجه لولاک گهی خسرو افلاک
گه باب شبیر و شبرش نام نهادند
هوش مصنوعی: گاهی او را لولاک مینامند، گاهی دیگر او را خسرو آسمانها خطاب میکنند و گاهی هم به نام باب شبیر و شبر شناخته میشود.
خواندند گهی خواجه هر منعم و درویش
گه خالق هر خیر و شرش نام نهادند
هوش مصنوعی: گاهی دانای هر خوبی و بدی را میخوانند و همواره به یاد همه کسانی هستند که از نعمتها و زحمتهای زندگی بهرهمندند.
القصه که از تابش رخسار علی بود
یک جلوه که شمس و قمرش نام نهادند
هوش مصنوعی: در نهایت، زیبایی و درخشش چهره علی باعث شده که او را شمس و قمر بنامند.
در خاک نهان ریشه و بر چرخ عیان شاخ
گاهی شجر و گه ثمرش نام نهادند
هوش مصنوعی: پنهان در خاک ریشه درخت وجود دارد و بر روی آسمان، شاخههای آن نمایان است. گاهی به آن درخت میگویند و گاهی به میوهاش.
زاده زدمش آدم و او زاده ز آدم
گاهی پدر و گه پسرش نام نهادند
هوش مصنوعی: من دشواریهایی را به وجود آوردم و او نیز از من متولد شده است. گاهی او را پدر نامیدند و گاهی به عنوان پسر شناخته شده است.
از زلف و رخ او بدل چرخ خیالی
تابید که شام و سحرش نام نهادند
هوش مصنوعی: از موها و چهره او، دنیای خیال جوری به نظر میرسد که شب و روز به او نام دادهاند.