گنجور

شمارهٔ ۱۳۸

شب دوشین که روز فرهی بود
مرا در بر یکی سر و سهی بود
شبی تاریک و خفته چشم اغیار
تو گفتی گیتی از مردم تهی بود
نه کس را آگهی بود از شب ما
نه ما را از شب کس آگهی بود
شبی خوش بود وقتی نغزصد حیف
که عیبش همچو عمرم کوتهی بود

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب دوشین که روز فرهی بود
مرا در بر یکی سر و سهی بود
هوش مصنوعی: در شب گذشته، که شب روشنی بود، در آغوش یکی از زیبایی‌ها بودم که موهای خوش حالت و لطیف داشت.
شبی تاریک و خفته چشم اغیار
تو گفتی گیتی از مردم تهی بود
هوش مصنوعی: در شبی که همه جا تاریک و ساکت بود، تو با خودت فکر کردی که دنیا از مردم خالی شده است.
نه کس را آگهی بود از شب ما
نه ما را از شب کس آگهی بود
هوش مصنوعی: نه کسی از شب ما خبر داشت و نه ما از شب کسی خبر داشتیم.
شبی خوش بود وقتی نغزصد حیف
که عیبش همچو عمرم کوتهی بود
هوش مصنوعی: شبی خوش و دلپذیر بود، اما افسوس که عمر این شب کوتاه بود و زود گذشت.