شمارهٔ ۱۳۳
گاهی سخن از عشق بگوئید بگوئید
گه در ره توحید بپوئید بپوئید
هر چند که این کام بجستن نشود رام
چندانکه توان جست بجوئید بجوئید
شمامه حال است که از باغ وصال است
شمامه این باغ ببوئید ببوئید
ای سبز گیاهان که همه خشک خزانید
این فصل بهار است بروئید بروئید
این دام ببرید و بر آن بام بپرید
این خام بدرید و بدان کام بپوئید
ای زنده تن و مرده دلان چند خموشید
بر سوک دل مرده بموئید بموئید
با آب از این جامه پلیدی نتوان شست
با آتش سوزانش بشوئید بشوئید
لیلید و نهارید و خزانید و بهارید
بر قید و شرارید و سفالید و سبوئید
آئینه جانید و همه راز نهانید
یک رویه عیانید و چو آئینه دو روئید
هم در کف قهرید و هم اندر سر مهرید
هم در دل بحرید و هم اندر لب جوئید
رنجور و طبیبید و نه جانید و نه جسمید
سرید و ضمیرید نه روئید و نه موئید
این شعر حبیب است مگر نافه طیب است
بر لحن غریب است بگوئید بگوئید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گاهی سخن از عشق بگوئید بگوئید
گه در ره توحید بپوئید بپوئید
هوش مصنوعی: گاهی درباره عشق صحبت کنید و بگویید که در راه یکتایی پرسه بزنید و بگردید.
هر چند که این کام بجستن نشود رام
چندانکه توان جست بجوئید بجوئید
هوش مصنوعی: هرچند به دست آوردن این آرزو آسان نیست، اما تا جایی که میتوانید به دنبال آن بروید و جستجو کنید.
شمامه حال است که از باغ وصال است
شمامه این باغ ببوئید ببوئید
هوش مصنوعی: گل شمامه نماد حالت شادی و عشق در باغ وصال است. این باغ را خوب است که ببوئید و از عطر آن لذت ببرید.
ای سبز گیاهان که همه خشک خزانید
این فصل بهار است بروئید بروئید
هوش مصنوعی: ای گیاهان سبز که در این فصل خزان خشکیدهاید، هماکنون بهار است، بنابراین بروید و بروید.
این دام ببرید و بر آن بام بپرید
این خام بدرید و بدان کام بپوئید
هوش مصنوعی: این دام را رها کن و به آن بام برو، این کار نادان را ترک کن و به آن هدف برس.
ای زنده تن و مرده دلان چند خموشید
بر سوک دل مرده بموئید بموئید
هوش مصنوعی: ای کسانی که حیات جسم دارید اما دلهایتان مرده است، چرا ساکتید؟ برای دل مردهای که سوگوار است، ناله و زاری کنید.
با آب از این جامه پلیدی نتوان شست
با آتش سوزانش بشوئید بشوئید
هوش مصنوعی: با آب نمیتوان این ناپاکی را پاک کرد، باید آن را با آتش سوزان تمیز کرد.
لیلید و نهارید و خزانید و بهارید
بر قید و شرارید و سفالید و سبوئید
هوش مصنوعی: شما در زندگی خود تجربههای مختلفی دارید؛ لحظاتی پر از آرامش و شادی و لحظاتی پر از چالش و سختی. شما همیشه در حال تغییر و تحول هستید، از وضعیتی به وضعیت دیگر، از خوشی به غم و از آرامش به اضطراب. در واقع، زندگی مانند گلی است که در فصول مختلف، رنگها و رخسارهای مختلفی به خود میگیرد.
آئینه جانید و همه راز نهانید
یک رویه عیانید و چو آئینه دو روئید
هوش مصنوعی: آئینه، نمایانگر روح و جان است و رازهای پنهان را نشان میدهد. شما یکسویه آشکارید، ولی مانند آئینه، دو جنبه دارید.
هم در کف قهرید و هم اندر سر مهرید
هم در دل بحرید و هم اندر لب جوئید
هوش مصنوعی: شما در عین حال که در دل با خشم و قهر هستید، به مهربانی در فکر و نظر خود نیز هستید. در قلبتان در عشق و محبت غوطهورید و در عین حال در لبانت جویای کلمات شیرین و دلنشین هستید.
رنجور و طبیبید و نه جانید و نه جسمید
سرید و ضمیرید نه روئید و نه موئید
هوش مصنوعی: شما در وضعیت بیمار و درمانگری هستید، نه روح دارید و نه جسم. در حرکت هستید و در حرکت نیستید، نه رشد میکنید و نه جوانه میزنید.
این شعر حبیب است مگر نافه طیب است
بر لحن غریب است بگوئید بگوئید
هوش مصنوعی: این شعر از حبیب است و حاوی عطر و بویی دلنشین است، اما با لحن و سبکی خاص و متفاوت بیان شده است. به دیگران بگویید تا بشنوند و درک کنند.

میرزا حبیب خراسانی