شمارهٔ ۱۲۹
دست ساقی دوش در محفل درخت طور بود
باده چون مصباح و مینا چون زجاج نور بود
پیر ما با یک قدح می، محو کرد از خاطرش
هر چه از فضل و هنر زاهد بر او مغرور بود
بر زمین بیت المقدس شد خرابات مغان
بر فلک نزد ملایک خانه معمور بود
تا کی آدم کشت، کرد ابلیس سیرابش بخون
این می گلگون که در جام است از آن انگور بود
چشم ساقی نیمه شب مست و سحرگاهان خراب
وقت صبح از باده دوشین عجب مخمور بود
قسمت رندان شد از روز ازل جام الست
شیخ و زاهد را اگر قسمت نشد معذور بود
هر که در میخانه بر گرد خم می زد طواف
حج او مقبول بود و سعی او مشکور بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دست ساقی دوش در محفل درخت طور بود
باده چون مصباح و مینا چون زجاج نور بود
هوش مصنوعی: دست ساقی در جمعی مانند درخت طور بود و شراب همچون چراغی درخشان و مینا نیز مانند شیشهای پر از نور به نظر میآمد.
پیر ما با یک قدح می، محو کرد از خاطرش
هر چه از فضل و هنر زاهد بر او مغرور بود
هوش مصنوعی: پیر ما با یک جرعه شراب، تمام آن چیزی را که زاهد به خاطر دانش و هنرش به او مینازید، از یادش برد.
بر زمین بیت المقدس شد خرابات مغان
بر فلک نزد ملایک خانه معمور بود
هوش مصنوعی: در زمین بیت المقدس، منطقهای پر از فساد و بیولوگی مغان شکل گرفت، در حالی که در آسمان، ملائکه در خانهای آباد و ساکن بودند.
تا کی آدم کشت، کرد ابلیس سیرابش بخون
این می گلگون که در جام است از آن انگور بود
هوش مصنوعی: چقدر طول میکشد که آدم بکشد، شیطان او را با خون سیراب کند. این می گلگون در جام از همان انگور به دست آمده است.
چشم ساقی نیمه شب مست و سحرگاهان خراب
وقت صبح از باده دوشین عجب مخمور بود
هوش مصنوعی: چشمان ساقی در نیمه شب پر از مستی و در سپیده دم گرفتار خرابی است. در صبح، از شراب شب گذشته، به طرز عجیبی سرمست و intoxicated بود.
قسمت رندان شد از روز ازل جام الست
شیخ و زاهد را اگر قسمت نشد معذور بود
هوش مصنوعی: از روزگار آغاز، این تقدیر برای رندان رقم خورده است که از جام باده بهرهمند شوند. اگر شیخ و زاهد نتوانند از این نعمت بهره ببرند، به نوعی قابل بخشش و توجیه است.
هر که در میخانه بر گرد خم می زد طواف
حج او مقبول بود و سعی او مشکور بود
هوش مصنوعی: هر کسی که در میخانه دور تا دور لیوان شراب میچرخید، اعمال او مانند حج مقبول و تلاشش مورد قبول خداوند بود.

میرزا حبیب خراسانی