گنجور

شمارهٔ ۱۱

دل دیوانه بدر شد سحر از خانه ما
شام شد باز و نیامد دل دیوانه ما
روزنی بود در این خانه که گاهی خورشید
تابشی داشت ز روزن بسوی خانه ما
روزن خانه فرو بسته شد از چشم حسود
تیره شد چون دل دشمن همه کاشانه ما
مگر این خانه سراسر همه ویرانه کنیم
تا فتد روشنی مهر بویرانه ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل دیوانه بدر شد سحر از خانه ما
شام شد باز و نیامد دل دیوانه ما
هوش مصنوعی: دل بی‌تاب و سرگشته‌ی ما در سحرگاه از خانه بیرون رفت، اما وقتی غروب شد، دوباره به خانه نیامد.
روزنی بود در این خانه که گاهی خورشید
تابشی داشت ز روزن بسوی خانه ما
هوش مصنوعی: در این خانه روزنه‌ای وجود داشت که گاهی نور خورشید از آن به داخل تابیده می‌شد و به سمت ما می‌آمد.
روزن خانه فرو بسته شد از چشم حسود
تیره شد چون دل دشمن همه کاشانه ما
هوش مصنوعی: چشم حسود بر زندگی ما سایه انداخته و باعث شده که خوشی‌ها و زیبایی‌های خانه‌مان محو شود؛ درست مثل دل دشمن که همیشه پر از کینه و حسرت است.
مگر این خانه سراسر همه ویرانه کنیم
تا فتد روشنی مهر بویرانه ما
هوش مصنوعی: آیا نمی‌توانیم این خانه را به طور کامل ویران کنیم تا نور عشق و محبت در زندگی‌مان بتابد؟