شمارهٔ ۶
عمرت ایخواجه گرچه بر گذر است
نیک بشمر که چون درست زر است
گر درست زرت عزیز بود
بخدا عمر از آن عزیزتر است
خواجه چون سیم و زر شمار کند
عمر وی نیز در خور شمر است
نیمی از عمر ناشمار گذشت
خواجه در فکر نیمه دگر است
این گرانمایه عمر را هر کو
خوار مایه گرفت بی هنر است
مرد بیدار دل چنین داند
که بگیتی هماره در سفر است
دنییش راه و آخرت منزل
سوی منزل همیشه ره سپر است
نفسش گام و ساعتش فرسخ
هر شب و روز منزلی دگر است
وقت را سیف قاطع آوردند
که ز تیغ برنده تیزتر است
چه بود فرق آدمی ز ستور
آدمیت اگر بخواب و خور است
از خور و خواب هر که آدمی است
آدمی مشمرش که گاو و خر است
اینهمه بار چون بدوش کشد
خواجه بیخرد که یک نفر است
دلی و صد هزار گون تشویش
سری و صد هزاران گون فکر است
در دلش هر چه بگذرد اسف است
بر لبش هر چه میرود اگر است
دل مخوان کاخ لیت و لعل است
سر مگو کوی بو که و مکر است
نه دل است این که صد خرابه ده است
نه سراست این که یک طویله خر است
اینسخن سست و خوار مایه مگیر
که سخن نیست رشته گهر است
من چو ابرستم این سخن باران
تو صدف باش گوشت ارنه کراست
بنده پیر میفروش استم
که گدایش گدای معتبر است
شیخ با آن بزرگی دستار
همتش سخت خرد و مختصر است
نشنیده است با همه دانش
این سخن کز لب پیامبر است
علم چون با عمل نشد انباز
بمثل چون درخت بی ثمر است
باغبان افکند بسوختنش
هر کجا شاخ کش نه باروبراست
هر کجا بارگاه میر و وزیر
شیخ دائم چو حلقه اش بدر است
بس فرو برده لقمه های حرام
نش دعا نش نماز را اثر است
شکمش همچو آتش دوزخ
که بهل من مزید پر شرر است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عمرت ایخواجه گرچه بر گذر است
نیک بشمر که چون درست زر است
هوش مصنوعی: عمر تو ای آقا، هرچند که در حال گذر است، خوب به حسابش برس که همچون طلا باارزش است.
گر درست زرت عزیز بود
بخدا عمر از آن عزیزتر است
هوش مصنوعی: اگر زرت دلت عزیز و گرامی باشد، به خدا میگویم که عمر از آن عزیزتر است.
خواجه چون سیم و زر شمار کند
عمر وی نیز در خور شمر است
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که اگر کسی مانند خواجهها به پول و ثروت اهمیت بدهد، باید به زندگیاش نیز به اندازه آن ثروت ارزش قائل شود. در واقع، زندگی و عمر او هم باید به همان اندازهای که به داراییهایش توجه میکند، مورد محاسبه و اهمیت قرار گیرد.
نیمی از عمر ناشمار گذشت
خواجه در فکر نیمه دگر است
هوش مصنوعی: نیمهای از زندگیام به گذشته سپری شده و اکنون خواجه در حال فکر کردن به نیمه دیگر زندگیاش است.
این گرانمایه عمر را هر کو
خوار مایه گرفت بی هنر است
هوش مصنوعی: هر کس که عمر ارزشمند خود را بیهوده صرف کند و از آن به درستی بهرهبرداری نکند، بیاستعداد و بیهنر است.
مرد بیدار دل چنین داند
که بگیتی هماره در سفر است
هوش مصنوعی: یک مرد آگاه و بیدار میداند که زندگی در جهان همیشه در حال تغییر و حرکت است.
دنییش راه و آخرت منزل
سوی منزل همیشه ره سپر است
هوش مصنوعی: دنیا یک مسیر است و آخرت مقصدی است که همیشه در حال حرکت به سمت آن هستیم.
نفسش گام و ساعتش فرسخ
هر شب و روز منزلی دگر است
هوش مصنوعی: نفس او در هر لحظه مانند قدمی است که میزند و زمانش به اندازهای است که فاصلههای زیادی را طی میکند. هر شب و روز برای او مانند محلی جدید و متفاوت است.
وقت را سیف قاطع آوردند
که ز تیغ برنده تیزتر است
هوش مصنوعی: زمان مانند شمشیر تیزی است که میتواند سرنوشتها را رقم بزند و از آنجایی که تأثیرش بر زندگی انسانها عمیقتر و جدیتر از هر نوع سلاحی است، اهمیت بسیار زیادی دارد.
چه بود فرق آدمی ز ستور
آدمیت اگر بخواب و خور است
هوش مصنوعی: آیا انسان بودن انسانها تنها به خواب و خوراک آنها محدود میشود؟ اگر چنین باشد، چه تفاوتی میان انسان و حیوانات وجود دارد؟
از خور و خواب هر که آدمی است
آدمی مشمرش که گاو و خر است
هوش مصنوعی: اگر کسی فقط به خوراک و خواب بپردازد و از این امور فراتر نرود، نمیتوان او را آدم واقعی دانست؛ او همانند گوساله و الاغ است.
اینهمه بار چون بدوش کشد
خواجه بیخرد که یک نفر است
هوش مصنوعی: این همه بار را چگونه یک فرد نادان میتواند به دوش بکشد؟
دلی و صد هزار گون تشویش
سری و صد هزاران گون فکر است
هوش مصنوعی: دل پر از نگرانیها و دغدغههای مختلف است و سر نیز پر از فکرها و اندیشههای گوناگون.
در دلش هر چه بگذرد اسف است
بر لبش هر چه میرود اگر است
هوش مصنوعی: در دل او هر چه میگذرد، غم و اندوه است، ولی بر زبانش هر چه جاری میشود، اگرچه خوب باشد.
دل مخوان کاخ لیت و لعل است
سر مگو کوی بو که و مکر است
هوش مصنوعی: دل را به دنبال لذتها و زیباییهای فریبنده نبر، زیرا آنچه زیبا و جذاب به نظر میرسد، ممکن است در حقیقت توخالی و مملو از فریب باشد.
نه دل است این که صد خرابه ده است
نه سراست این که یک طویله خر است
هوش مصنوعی: این دل نیست که به تعداد زیادی خرابه شبیه باشد، و اینجا هم خانهای نیست که تنها یک طویله خر را در خود جا دهد.
اینسخن سست و خوار مایه مگیر
که سخن نیست رشته گهر است
هوش مصنوعی: این کلام ضعیف و بیارزش را نگیر که این فقط یک حرف است، بلکه سخن واقعی مانند رشتهای از جواهرات ارزشمند است.
من چو ابرستم این سخن باران
تو صدف باش گوشت ارنه کراست
هوش مصنوعی: من مانند ابر هستم و سخن تو مانند بارانی است که بر من میبارد. تو همچون صدفی هستی که اگر به حرفهای تو گوش نکنم، پس چه چیزی میتواند مرا راهنمایی کند؟
بنده پیر میفروش استم
که گدایش گدای معتبر است
هوش مصنوعی: من یک بنده هستم که به خرید و فروش شراب میپردازم و کسی را که درخواست میکند، گدای ارزشمندی میدانم.
شیخ با آن بزرگی دستار
همتش سخت خرد و مختصر است
هوش مصنوعی: شیخ با وجود مقام و عظمتش، ارادهاش بسیار محدود و کوچک است.
نشنیده است با همه دانش
این سخن کز لب پیامبر است
هوش مصنوعی: این حرف را هیچکس با تمام داناییاش نشنیده است که از زبان پیامبر خارج شده است.
علم چون با عمل نشد انباز
بمثل چون درخت بی ثمر است
هوش مصنوعی: علم وقتی با عمل همراه نباشد، مانند درختی بدون میوه است که هیچ سودی ندارد.
باغبان افکند بسوختنش
هر کجا شاخ کش نه باروبراست
هوش مصنوعی: باغبان هر جا که دلیری و شجاعت دیده، نهال خود را میکارد و به خیال برداشت میوهاش میافکند.
هر کجا بارگاه میر و وزیر
شیخ دائم چو حلقه اش بدر است
هوش مصنوعی: هر کجا که دربار و مقام نهادهای قدرت و رهبری وجود دارد، نشان میدهد که آنجا همواره در حال تردد و گردهمایی افراد مهم و تاثیرگذار است.
بس فرو برده لقمه های حرام
نش دعا نش نماز را اثر است
هوش مصنوعی: لقمههای حرام تأثیر منفی بر دعا و نماز دارد و باعث میشود که این عبادات اثر نداشته باشند.
شکمش همچو آتش دوزخ
که بهل من مزید پر شرر است
هوش مصنوعی: شکم او مانند آتش دوزخ است که همیشه در حال شعلهور شدن و زیادتر شدن است.