شمارهٔ ۲۳
ای پسر گر کنی مرا پسری
بندگی کن بمردم هنری
بیهنر چون درخت خار آور
با هنر چون درخت باروری
بایدت کند و سوخت در آتش
چون نه شاخ و نه سایه نی ثمری
زی خردگام زن ز بی خردی
زی خبر راه پو ز بی خبری
بهتر آدمی شود زنده
که همان مردنست بی هنری
چون زر اندوده نقش گاو و خراست
بیهنر پوشد ار قبای زری
خویشتن را پیمبری خو کن
اگر از دوده پیامبری
راه چونین پدر اگر نروی
زشت و ناخوب و ناخلف پسری
پسری کن مرا بعلم و هنر
تا کنم نیز من تو را پدری
ما سفر کرده و جهان دیده
تو نبرده رهی و نو سفری
از پی ما بپو که هر که نکرد
رهروی مینکرد راه بری
ره چنین سخت و با نشیب و فراز
رهبر ار نه چسان شوی سپری
آدمیرا بهوش و عقل و خرد
بندگی کرده اند دیو و پری
راه خیره سران مپو که زیان
بینی از سرکشی و خیره سری
گر کنی ره ببزم پرده دران
پرده ما و خویشتن بدری
روز و شب بایدت که چون دانا
ساعت عمر خویش بر شمری
هر چه در خور بود بهر ساعت
بسپاری و ژرف در نگری
هر شب و روز را سه بهره کنی
که ز هر بهره بهره ای ببری
بهره ای بهر بندگی کردن
که از این بهره نیک بهره وری
وان دوم بهره بهر آسایش
که بگوئی و بغنوی و خوری
وان سه دیگر بکار و کرد جهان
آمد و رفت و گفت و بیع و شری
حیله ای به ز راستی نبود
تا نگردی بگرد حیله وری
دو جهان از برای تو کردند
که تو از دو جهان عزیزتری
از دو گیتی فزون بود معنات
گرچه بسیار خرد و مختصری
تو گدای خدا گدای تو خلق
گر گدائی گدای معتبری
هر شب و روز می بگرد سرت
گردد این آفتاب باختری
همه گیتی بسوی تو پویند
که تو هم کعبه ای و هم حجری
نزد نامحرمان بحرص و طمع
تا بکی آب مردمی ببری
همه گیتی سوی تو ره سپرند
که تو سوی خدا ره سپری
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای پسر گر کنی مرا پسری
بندگی کن بمردم هنری
هوش مصنوعی: ای پسر، اگر میخواهی من هم چون پسرت باشم، پس باید بندگی کنی و هنری از خود نشان دهی.
بیهنر چون درخت خار آور
با هنر چون درخت باروری
هوش مصنوعی: بیمهارت مانند درخت خاری است که چیزی برای عرضه ندارد، اما دارای مهارت مانند درختی است که ثمر و میوه میدهد.
بایدت کند و سوخت در آتش
چون نه شاخ و نه سایه نی ثمری
هوش مصنوعی: باید در آتش بسوزی و بیفایده بمانید، زیرا نه شاخهای داری و نه سایهای که به تو ثمر و سودی برساند.
زی خردگام زن ز بی خردی
زی خبر راه پو ز بی خبری
هوش مصنوعی: از عقل و دانش قدم بردار و از نادانی دوری کن، زیرا فقط از آگاهی میتوان به مسیر درست رسید، نه از ناآگاهی.
بهتر آدمی شود زنده
که همان مردنست بی هنری
هوش مصنوعی: انسان بهتر است که در زندگی خود به گونهای باشد که وجودش فقط به خاطر بیهنریاش به هدر نرود، چرا که در واقع زندگی بدون هنر و هدف، قابل توجه نیست.
چون زر اندوده نقش گاو و خراست
بیهنر پوشد ار قبای زری
هوش مصنوعی: اگر کسی ظواهر زیبا و قیمتی را بپوشد، اما درونش فاقد ارزش و هنر باشد، مانند این است که یک گاو را با طلای خالص بپوشانیم؛ در واقع زیباترین ظاهر، بدون عمق و معنا، بیفایده است.
خویشتن را پیمبری خو کن
اگر از دوده پیامبری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به مقام پیامبری برسی، ابتدا باید خود را به صفات نیکو و اخلاقی این مقام برسانی.
راه چونین پدر اگر نروی
زشت و ناخوب و ناخلف پسری
هوش مصنوعی: اگر از راه نیک پدرت پیروی نکنی، فرزند زشت و نامناسبی خواهی شد.
پسری کن مرا بعلم و هنر
تا کنم نیز من تو را پدری
هوش مصنوعی: مرا به علم و هنر تربیت کن تا من هم بتوانم مثل یک پدر برای تو باشم.
ما سفر کرده و جهان دیده
تو نبرده رهی و نو سفری
هوش مصنوعی: ما که در سفرها بودهایم و دنیای زیادی را دیدهایم، تو هنوز راهی را نرفتهای و سفری جدید نداشتهای.
از پی ما بپو که هر که نکرد
رهروی مینکرد راه بری
هوش مصنوعی: به دنباله ما بیا که هر کس که در زندگی به دنبال هدفی نرود، قادر نخواهد بود دیگران را به راهنمایی کند.
ره چنین سخت و با نشیب و فراز
رهبر ار نه چسان شوی سپری
هوش مصنوعی: اگر این مسیر پر از سختی و پستی و بلندی باشد، بدون رهبر چگونه میتوانی محافظت کنی؟
آدمیرا بهوش و عقل و خرد
بندگی کرده اند دیو و پری
هوش مصنوعی: انسانها به واسطه هوش و عقل و خرد خود، در خدمت موجوداتی چون دیو و پری قرار گرفتهاند.
راه خیره سران مپو که زیان
بینی از سرکشی و خیره سری
هوش مصنوعی: به راه افرادی که سرسخت و نافرماناند نرو، زیرا از نافرمانی و لجاجت آنها متضرر خواهی شد.
گر کنی ره ببزم پرده دران
پرده ما و خویشتن بدری
هوش مصنوعی: اگر راهی پیدا کنی تا در جمع ما وارد شوی، پردهها و حجابها میان ما و خودت کنار خواهد رفت.
روز و شب بایدت که چون دانا
ساعت عمر خویش بر شمری
هوش مصنوعی: در طول روز و شب باید مراقب باشی که مانند یک انسان فرزانه، مدت عمر خود را بشماری و از آن به خوبی بهره ببری.
هر چه در خور بود بهر ساعت
بسپاری و ژرف در نگری
هوش مصنوعی: هر چیزی که مناسب است را برای هر زمانی آماده کن و به عمق مطالب توجه کن.
هر شب و روز را سه بهره کنی
که ز هر بهره بهره ای ببری
هوش مصنوعی: در هر شب و روز سه قسمت از وقتت را به کارهای مختلف اختصاص بده تا از هر کدام سودی بدست آوری.
بهره ای بهر بندگی کردن
که از این بهره نیک بهره وری
هوش مصنوعی: برای انجام بندگی و خدمت، بهرهای حاصل کن که از این بهره، بهترین بهره را ببری.
وان دوم بهره بهر آسایش
که بگوئی و بغنوی و خوری
هوش مصنوعی: و بهرهی دومی که از زندگی میبری، آسایش و آرامش است؛ چیزی که میگویی و میخوری.
وان سه دیگر بکار و کرد جهان
آمد و رفت و گفت و بیع و شری
هوش مصنوعی: این سه چیز دیگر مربوط به فعالیتها و تعاملات انسانهاست: آمدن و رفتن، گفتوگو و معامله.
حیله ای به ز راستی نبود
تا نگردی بگرد حیله وری
هوش مصنوعی: هیچ کلکی بهتر از حقیقت نیست، تا زمانی که در جستجوی فریبکاری نباشی.
دو جهان از برای تو کردند
که تو از دو جهان عزیزتری
هوش مصنوعی: دو دنیا را برای تو آفریدند، اما تو برای این دو دنیا باارزشتر و عزیزتری.
از دو گیتی فزون بود معنات
گرچه بسیار خرد و مختصری
هوش مصنوعی: معنى تو از دو دنیا بیشتر و والاتر است، هرچند که به نظر کوچک و مختصر میآید.
تو گدای خدا گدای تو خلق
گر گدائی گدای معتبری
هوش مصنوعی: تو نیازمند خدا هستی و خدایی که به خلق انس میدهد. اگر گدا هستی، باید خود را به عنوان گدای قابل احترام بشناسی.
هر شب و روز می بگرد سرت
گردد این آفتاب باختری
هوش مصنوعی: هر روز و شب بر روی تو میتابد این خورشید غروبکننده.
همه گیتی بسوی تو پویند
که تو هم کعبه ای و هم حجری
هوش مصنوعی: تمام جهان به سوی تو حرکت میکند، زیرا تو هم کعبهای و هم سنگ مقدسی.
نزد نامحرمان بحرص و طمع
تا بکی آب مردمی ببری
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تا چه زمانی به دنبال بهرهبرداری و طمع از دیگران هستی، در حالی که به خاطر حرمت انسانیت دچار مشکل میشوی.
همه گیتی سوی تو ره سپرند
که تو سوی خدا ره سپری
هوش مصنوعی: تمام جهان به سمت تو حرکت میکند، زیرا تو به سوی خدا حرکت میکنی.