گنجور

شمارهٔ ۲۲

وقت تو است ای پسر که کار کنی
کار را سخت و استوار کنی
با تن چست و با قوای درست
روز و شب نغنوی و کار کنی
این گرانمایه وقت را زینهار
که مبادا بهرزه خوار کنی
روزگار است و روزگار خوش است
تا چه سان طی روزگار کنی
هر چت از کار بر کنار کنند
همه از خویش بر کنار کنی
گرد دانشوران تکاپو را
بر همه کار اختیار کنی
خرد رهنمای را با خویش
در همه حال و کار یار کنی
هم بدانسان که عقل بپسندد
نوبت خویش برگذار کنی
ساعت عمر خویش را شب و روز
همچو دانشوران شمار کنی
هر چه در خور بود بهر ساعت
نیک سنجی و برقرار کنی
کار پنهان چنان کنی که تو را
بیم نبود گر آشکار کنی
نیمه شب چشم را ز نوشین خواب
شسته و گریه های زار کنی
گر بهار است و گر خزان تو جهان
همه از خوی خود بهار کنی
دل دانا بدام ناید اگر
سیم و زر بر سرش نثار کنی
لیکن افتد بدام و رام شود
گر بخوی خوشش شکار کنی
با عدوی نهان و دیو درون
هر شب و روز کارزار کنی
تا بر این اهرمن که پیرامنت
روز و شب خفته کار زار کنی
کار دنیا ندارد آن مقدار
که بدو خاطری فکار کنی
مزرعه است این جهان و تو دهقان
که همه روز کشت و کار کنی
در زمین روان فشانی تخم
زان سپس کاین زمین شیار کنی
چیست دانی شیار؟ کاین تن را
بریاضت همی نزار کنی
بکشی نفس و از پس کشتن
گور این مرده را مزار کنی
گاو موسی است تن که قربانش
تو بفرمان کردگار کنی
تندباری است زنده بار آزار
که تو چون قتل تندبار کنی
مژده زندگانی جاوید
ارمغان سوی زنده بار کنی
ساده لوحی بدست تو دادند
که بنقش خوشش نگار کنی
صحن مینو که ساحتی ساده است
پر درختان میوه دار کنی
اندر این پهن دشت و ساده زمین
کشت سیب و به و انار کنی
جویها پر کنی زآب روان
سروها گرد جویبار کنی
از پلیدی ازار خود را پاک
نیز دل پاک چون ازار کنی
همچو عیسی ز صحبت احمق
بسوی دشت و که فرار کنی
شرع را شاه و عقل را دستور
علم را نیز دستیار کنی
نفس را چون ستور و چون استر
خسته پیوسته زیر بار کنی
چون کشیدیش زیر بار عمل
نیز خود را برو سوار کنی
نفس تواشتریست سخت حرون
توش بتقوی مگر مهار کنی
زینهار ای پسر که عمر عزیز
صرف در خمرو در خمارکنی
زینهار ای پسر که مایه عمر
بابلیس لعین قمار کنی
یا ضیاع و عقار ملک وجود
ضایع اندر سر عقار کنی
زینهار ای پسر که عمر عزیز
با فرو مایه خلق خوار کنی
از بدیها سزد بسوی خدا
که شب و روز زینهار کنی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وقت تو است ای پسر که کار کنی
کار را سخت و استوار کنی
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده است که تو، ای پسر، به تلاش بپردازی و کارها را با جدیت و استحکام انجام دهی.
با تن چست و با قوای درست
روز و شب نغنوی و کار کنی
هوش مصنوعی: هر روز و شب با انرژی و توانایی مناسب، به کار و تلاش مشغول باش و از زندگی لذت ببر.
این گرانمایه وقت را زینهار
که مبادا بهرزه خوار کنی
هوش مصنوعی: مراقب باش که وقت باارزش خود را بیهوده تلف نکنی و آن را صرف کارهای بی‌فایده نکن.
روزگار است و روزگار خوش است
تا چه سان طی روزگار کنی
هوش مصنوعی: زندگی جریان دارد و تا زمانی که خوشی در آن است، باید ببینیم چطور می‌توانیم از این روزها بهره‌مند شویم و آنها را به خوبی بگذرانیم.
هر چت از کار بر کنار کنند
همه از خویش بر کنار کنی
هوش مصنوعی: اگر از کار و تلاش خود کناره‌گیری کنی، همه نیز از تو دور خواهند شد و ارتباط خود را با تو قطع می‌کنند.
گرد دانشوران تکاپو را
بر همه کار اختیار کنی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی در تمام کارها به درستی عمل کنی، باید از دانش و تلاش دانشمندان بهره‌مند شوی.
خرد رهنمای را با خویش
در همه حال و کار یار کنی
هوش مصنوعی: همیشه باید خرد و آگاهی را همراه خود داشته باشی و در تمام جوانب زندگی و کار از آن بهره‌مند شوی.
هم بدانسان که عقل بپسندد
نوبت خویش برگذار کنی
هوش مصنوعی: به همان شکلی که عقل و درک تو اجازه می‌دهد، زمان خود را به درستی مدیریت و اجرا کن.
ساعت عمر خویش را شب و روز
همچو دانشوران شمار کنی
هوش مصنوعی: عمر خود را مانند عالمان با دقت و توجه به روز و شب اندازه‌گیری کن.
هر چه در خور بود بهر ساعت
نیک سنجی و برقرار کنی
هوش مصنوعی: هر چیزی که مناسب است را در هر زمان با دقت تشخیص بده و به آن پایبند باش.
کار پنهان چنان کنی که تو را
بیم نبود گر آشکار کنی
هوش مصنوعی: کارت را به گونه‌ای انجام بده که هیچ ترسی از افشای آن نداشته باشی؛ اگر روزی روزگاری معلوم شود هم مشکلی نداشته باشی.
نیمه شب چشم را ز نوشین خواب
شسته و گریه های زار کنی
هوش مصنوعی: نیمه شب، چشمانت را از خواب شیرین شسته و با گریه‌های شدید به حالت ناگواری رسیده‌ای.
گر بهار است و گر خزان تو جهان
همه از خوی خود بهار کنی
هوش مصنوعی: چه بهار باشد و چه خزان، تو می‌توانی با تغییر نگرش خود، جهان را به مکانی پر از زیبایی و شکوفایی تبدیل کنی.
دل دانا بدام ناید اگر
سیم و زر بر سرش نثار کنی
هوش مصنوعی: دل هوشمند و با معرفت زیر بار فریب و مال و ثروت نمی‌رود، حتی اگر برایش طلا و نقره بریزی.
لیکن افتد بدام و رام شود
گر بخوی خوشش شکار کنی
هوش مصنوعی: اما اگر در دام بیفتد و تسلیم شود، می‌توانی با مهارت و نیکویی او را به راحتی شکار کنی.
با عدوی نهان و دیو درون
هر شب و روز کارزار کنی
هوش مصنوعی: هر شب و روز با دشمنی پنهان و دیو درون خود مبارزه می‌کنی.
تا بر این اهرمن که پیرامنت
روز و شب خفته کار زار کنی
هوش مصنوعی: برای غلبه بر این موجود پلید که همیشه در اطراف تو در حال کمین است و خواب ندارد، باید به مبارزه بپردازی.
کار دنیا ندارد آن مقدار
که بدو خاطری فکار کنی
هوش مصنوعی: دنیا به اندازه‌ای ارزش ندارد که برای آن خیلی فکر کنی و خودت را به زحمت بندازی.
مزرعه است این جهان و تو دهقان
که همه روز کشت و کار کنی
هوش مصنوعی: این دنیا مانند یک مزرعه است و تو کشاورز آن هستی که باید هر روز تلاش کنی و زحمت بکشی.
در زمین روان فشانی تخم
زان سپس کاین زمین شیار کنی
هوش مصنوعی: تخمه‌ای که در زمین می‌کاری، به آرامی درون خاک جوانه می‌زند و رشد می‌کند؛ پس از آن می‌توانی زمین را شیار زده و محصولی به دست آوری.
چیست دانی شیار؟ کاین تن را
بریاضت همی نزار کنی
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی شیار چیست؟ زیرا با تمرین و سختی کشیدن می‌توانی این جسم را به زحمت بکشی.
بکشی نفس و از پس کشتن
گور این مرده را مزار کنی
هوش مصنوعی: اگر نفس را قطع کنی، پس از کشتن باید برای این مرده، قبری بسازید.
گاو موسی است تن که قربانش
تو بفرمان کردگار کنی
هوش مصنوعی: تن تو مانند گاو موسی است که برای فرمان الهی قربانی می‌شود.
تندباری است زنده بار آزار
که تو چون قتل تندبار کنی
هوش مصنوعی: تندباری در اینجا به معنای تعجیل و سرعت عمل در کارهای سخت و آزاردهنده است. متوجه می‌شویم که وقتی تو به سرعت و بدون دقت عمل می‌کنی، عواقب آن ممکن است به تلخی و درد برگردد، همچون داغی ناشی از یک عمل غیرقابل بازگشت. به این صورت، سرعت عمل ممکن است به مشکلات و پیامدهای ناگوار منجر شود.
مژده زندگانی جاوید
ارمغان سوی زنده بار کنی
هوش مصنوعی: خبر خوش زندگی همیشگی را به سمت جوانان برسان.
ساده لوحی بدست تو دادند
که بنقش خوشش نگار کنی
هوش مصنوعی: به تو بی‌خیالی و سادگی داده‌اند که زیبایی‌ها را به تصویر بکشید.
صحن مینو که ساحتی ساده است
پر درختان میوه دار کنی
هوش مصنوعی: برای اینکه فضایی زیبا و دلپذیر بسازی، کافی است آن را با درختان میوه‌دار پر کنی.
اندر این پهن دشت و ساده زمین
کشت سیب و به و انار کنی
هوش مصنوعی: در این دشت وسیع و زمین ساده، می‌توانی سیب و به و انار بکاری.
جویها پر کنی زآب روان
سروها گرد جویبار کنی
هوش مصنوعی: آب جویبارها را پر کن و در کنار آنها درختان سرو بکار.
از پلیدی ازار خود را پاک
نیز دل پاک چون ازار کنی
هوش مصنوعی: اگر از پلیدی‌ها و آلودگی‌های خود را دور کنی، دل پاکت نیز همچون لباس تمیز و آزاد خواهد شد.
همچو عیسی ز صحبت احمق
بسوی دشت و که فرار کنی
هوش مصنوعی: مانند عیسی، از همراهی احمق‌ها دوری کن و به دشت برو تا فرار کنی.
شرع را شاه و عقل را دستور
علم را نیز دستیار کنی
هوش مصنوعی: برای هدایت و برقراری نظم در جامعه، باید از قوانین دینی به عنوان مبنای اصلی استفاده کرد و عقل و دانش را به عنوان راهنما و کمک‌کننده در تصمیم‌گیری‌ها به کار گرفت.
نفس را چون ستور و چون استر
خسته پیوسته زیر بار کنی
هوش مصنوعی: نفس خود را مانند یک اسب یا الاغ خسته کرده و همیشه زیر بار مشغول نگه‌دارید.
چون کشیدیش زیر بار عمل
نیز خود را برو سوار کنی
هوش مصنوعی: زمانی که بار مسئولیت را بر دوش می‌گذاری، باید خودت را نیز برای پیمودن آن آماده کنی.
نفس تواشتریست سخت حرون
توش بتقوی مگر مهار کنی
هوش مصنوعی: نفس تو مانند یک شتر قدرتمند و سرکش است که فقط با تقوا و پرهیزگاری می‌توان آن را کنترل کرد.
زینهار ای پسر که عمر عزیز
صرف در خمرو در خمارکنی
هوش مصنوعی: حواست را جمع کن، پسر، که عمر گرانبهایت را در می‌گساری و مستی هدر ندهی.
زینهار ای پسر که مایه عمر
بابلیس لعین قمار کنی
هوش مصنوعی: ای پسر، مواظب باش که عمر خود را بیهوده به قمار نگذران.
یا ضیاع و عقار ملک وجود
ضایع اندر سر عقار کنی
هوش مصنوعی: اگر زمین و ملک وجودت را از دست بدهی، مانند آن است که در دل زمین و دارایی‌ات خرابکاری می‌کنی.
زینهار ای پسر که عمر عزیز
با فرو مایه خلق خوار کنی
هوش مصنوعی: مراقب باش پسر، که عمر ارزشمندت را به خاطر انسان‌های پست و کم‌ارزش هدر نده.
از بدیها سزد بسوی خدا
که شب و روز زینهار کنی
هوش مصنوعی: بهترین راه برای دوری از بدی‌ها این است که همیشه به خداوند پناه ببری و از او کمک بخواهی. این کار را در تمام اوقات، چه روز باشد و چه شب، انجام بده تا از آسیب‌ها در امان بمانی.