شمارهٔ ۷۰ - من کهام!
من کیام؟ رسوای شهر و عاشق دیوانهای
آشنا با هر غمی، وز خویشتن بیگانهای
هم شوم شاد از غمش کاو در دلم منزل گرفت
هم شوم غمگین که او جا کرد در ویرانهای
تُرکِ شهرآشوب من در کشوری منزل نکرد
تا نکرد اوّل غمش صد رخنه در هر خانهای
گه گیاه درد روید از دلم، گه خار غم
من به حیرت کاین همه گل چون دمد از دانهای!
میخورم خون دل و خود را به مستی میدهم
تا کنم گستاخ پیشش نالهٔ مستانهای
گفتهای «محیی که باشد تا دم از عشقم زند»
در طلب فرزانه و در عاشقی فرزانهای
شمارهٔ ۶۹ - یار کو؟: افسر شاهی نخواهم خاک پای یار کو؟شمارهٔ ۷۱ - دل پرغم: گر دل غم پرور ما غمگساری داشتی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من کیام؟ رسوای شهر و عاشق دیوانهای
آشنا با هر غمی، وز خویشتن بیگانهای
هوش مصنوعی: من کسی هستم که در شهر رسوا شدهام و عاشق دیوانهای هستم که با همه غمها آشنایی دارد و از خودم کاملاً جدا شدهام.
هم شوم شاد از غمش کاو در دلم منزل گرفت
هم شوم غمگین که او جا کرد در ویرانهای
هوش مصنوعی: من هم خوشحال میشوم از غمش، زیرا او در دل من جایی دارد. هم غمگین میشوم چون او در ویرانهای سکونت کرده است.
تُرکِ شهرآشوب من در کشوری منزل نکرد
تا نکرد اوّل غمش صد رخنه در هر خانهای
هوش مصنوعی: او از شهر آشوب من رفته و در هیچ سرزمینی مستقر نشده است، تا زمانی که نخستین غم او باعث شد که در هر خانهای چندین شکاف و آسیب به وجود بیاید.
گه گیاه درد روید از دلم، گه خار غم
من به حیرت کاین همه گل چون دمد از دانهای!
هوش مصنوعی: گاه از دل من گیاهان و گلها به وجود میآیند و گاه با غم و درد، خاری به دل میزنند. من در حیرت هستم که چگونه این همه زیبایی و گل میتواند از یک دانه کوچک رشد کند!
میخورم خون دل و خود را به مستی میدهم
تا کنم گستاخ پیشش نالهٔ مستانهای
هوش مصنوعی: من با تمام درد و رنجهایی که دارم، خودم را در مستی غرق میکنم تا بتوانم با جرأت و بدون شرمندگی، در برابر او نالهای عاشقانه سر دهم.
گفتهای «محیی که باشد تا دم از عشقم زند»
در طلب فرزانه و در عاشقی فرزانهای
هوش مصنوعی: محیی گفته است که باید تا زمانی که از عشقش صحبت میکند، در جستجوی فرزانه باشد و در عشق نیز خود یک فرزانه باشد.
حاشیه ها
1398/08/10 19:11
فاطمه
در بیت سوم، مصرع دوم، تا نکرد اول غمش ... صحیح است نه اولش غمش.

عبدالقادر گیلانی