شمارهٔ ۶۹ - یار کو؟
افسر شاهی نخواهم خاک پای یار کو؟
بال گو بشکن هما، آن سایه دیوار کو؟
سرو را گیرم که دارد با قد او نسبتی
آن گل رخساره وآن شیوه رفتار کو؟
ور همان گیرم که گل بار آرد و جنبد ز باد
آن تبسّم گرد آن شیرین لب و گفتار کو؟
دیده آهو اگر چه دلفریب آمد ولی
آن کرشمه کردن و آن غمزه خونخوار کو؟
وصل او دشوار و بیاو زندگی دشوارتر
مردن بیزخم هم ننگست و پای دار کو؟
ای خوش آن عاشق که عشق خویش بشناسد ز یار
وصل و هجر آنجا نگنجد یار کو اغیار کو؟
جان فدایت ای که آوردی خبر زان تندخو
باز پرسید از رقیبان، محیی دلافگار کو؟
شمارهٔ ۶۸ - گر تو طلبی داری: گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کوشمارهٔ ۷۰ - من کهام!: من کیام؟ رسوای شهر و عاشق دیوانهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
افسر شاهی نخواهم خاک پای یار کو؟
بال گو بشکن هما، آن سایه دیوار کو؟
هوش مصنوعی: نمیخواهم مقام بلند و افسر شاهی را، اگر یار من زیر پایش باشد. بالهای من را بشکن، زیرا که آن سایه دیوار، دیگر کجاست؟
سرو را گیرم که دارد با قد او نسبتی
آن گل رخساره وآن شیوه رفتار کو؟
هوش مصنوعی: من میخواهم سرو را بگیرم، زیرا قد او شباهتی به زیبایی آن گل رخسار دارد. این رفتار و شیوهای که او دارد، چه معنا دارد؟
ور همان گیرم که گل بار آرد و جنبد ز باد
آن تبسّم گرد آن شیرین لب و گفتار کو؟
هوش مصنوعی: اگر بپذیریم که گلی از غنچه بیرون بیاید و به خاطر وزش باد، لبخند بزند، آن لبهای شیرین و گفتار چه خواهد شد؟
دیده آهو اگر چه دلفریب آمد ولی
آن کرشمه کردن و آن غمزه خونخوار کو؟
هوش مصنوعی: چشم آهو هرچند که زیبا و دلنشین است، اما آن تکان دادن و طرز نگاه کردنش که کشنده و خطرناک است، کجاست؟
وصل او دشوار و بیاو زندگی دشوارتر
مردن بیزخم هم ننگست و پای دار کو؟
هوش مصنوعی: وصل او (دوست یا معشوق) بسیار دشوار است و بدون او زندگی به مراتب سختتر است. حتی مردن بدون آنکه زخم یا درد بکشیم، نشانهای از شرم و ننگ به شمار میرود. بنابراین، جایی برای سرزنش و شکایت وجود دارد.
ای خوش آن عاشق که عشق خویش بشناسد ز یار
وصل و هجر آنجا نگنجد یار کو اغیار کو؟
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن عاشقی که عشق واقعی خود را بشناسد. در آن موقع دیگر جدایی و وصال معشوق برایش اهمیت نخواهد داشت، چرا که او درک کرده که عشق حقیقی چیست و چه چیزی میخواهد.
جان فدایت ای که آوردی خبر زان تندخو
باز پرسید از رقیبان، محیی دلافگار کو؟
هوش مصنوعی: ای جان فدای تو، که خبری آوردی از آن کس که به شدت و تندخو است. حالا از رقیبان بپرس که محیی دلهای اندوهگین کجاست؟

عبدالقادر گیلانی