شمارهٔ ۶۸ - گر تو طلبی داری
گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو
با ذکر خدا بودن در خلوت تنها کو
آن دوست ، زِ هر ذرّه، خود را به شما بنمود
در مشرق و در مغرب، یک دیده بینا کو
هرچیز کزو جُستی ، بهر تو مهیا کرد
تو هیچ نمیگویی کان خالق اشیا کو
بسیار گنه کردی از حق تو نترسیدی
از ترس عذاب حق ، نالیدن شبها کو
چون گویی تو یا الله، گوییم به تو لبّیک
این بندهنوازیها، جز حضرت ما را کو
بر خود نکنی رحم و من بر تو کنم رحمت
دستگیر گنه کاران غیر از کرم ما کو
بیننده و شنونده ،جز من کس دیگر نِه
بیسمع و بصر چون من، بیننده شِنوا کو
من اوّل و من آخر، من ظاهر و من باطن
جمله منم و جز من، یک ذرّه تو بنما کو
از غایت پیدایی پنهان بُوَم این دانم
پیدای چنان پنهان ، میگو که تو آیه کو
ذات و صفت اسمم چون خلق به ظاهر کرد
هرآن تو بدان بنگر، کان مُظهِر اشیا کو
ای دوست، محیی الدّین، میگفت که ای عاشق
گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو
شمارهٔ ۶۷ - جمال یار: ندارم گرچه آن دیده که بینم در جمال توشمارهٔ ۶۹ - یار کو؟: افسر شاهی نخواهم خاک پای یار کو؟
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو
با ذکر خدا بودن در خلوت تنها کو
هوش مصنوعی: اگر خواهان چیزی هستی، باید شبها بیدار باشی و با یاد خدا در تنهایی ارتباط برقرار کنی.
آن دوست ، زِ هر ذرّه، خود را به شما بنمود
در مشرق و در مغرب، یک دیده بینا کو
هوش مصنوعی: دوست عزیز، از هر ذرهای خود را به شما نشان میدهد؛ هم در شرق و هم در غرب. تنها یک چشم بینا لازم است که این زیبایی را ببیند.
هرچیز کزو جُستی ، بهر تو مهیا کرد
تو هیچ نمیگویی کان خالق اشیا کو
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دنبالش بودی، برای تو آماده کرد. اما تو هیچ نمیگویی که آن خالق و سازنده این چیزها کجاست؟
بسیار گنه کردی از حق تو نترسیدی
از ترس عذاب حق ، نالیدن شبها کو
هوش مصنوعی: به خاطر اشتباهات زیادی که کردی، از پیامدهای اعمالت نترسیدی. حالا که شبها به عذاب خود فکر میکنی، چرا نمیگویی و نمینالیده؟
چون گویی تو یا الله، گوییم به تو لبّیک
این بندهنوازیها، جز حضرت ما را کو
هوش مصنوعی: وقتی تو ای خداوند صدا میزنی، ما به تو پاسخ میدهیم و خود را تسلیم میکنیم. این محبتها و نوازشها، جز برای تو، چه کسی دیگر را داریم؟
بر خود نکنی رحم و من بر تو کنم رحمت
دستگیر گنه کاران غیر از کرم ما کو
هوش مصنوعی: اگر تو بر خود رحم نکنی، من چرا باید به تو رحمت کنم؟ آیا غیر از لطف و مرحمت ما، کسی دیگری به فریبکاران کمک میکند؟
بیننده و شنونده ،جز من کس دیگر نِه
بیسمع و بصر چون من، بیننده شِنوا کو
هوش مصنوعی: هیچکس جز من نه میتواند به خوبی ببیند و نه بشنود؛ پس کسی را پیدا نمیکنی که مانند من بتواند بیننده و شنونده باشد.
من اوّل و من آخر، من ظاهر و من باطن
جمله منم و جز من، یک ذرّه تو بنما کو
هوش مصنوعی: من آغاز و پایان همه چیز هستم، من نمایان و پنهان هستم. تمام وجود، من هستم و کسی جز من وجود ندارد. اگر حرفی هست، فقط او را نشان بده.
از غایت پیدایی پنهان بُوَم این دانم
پیدای چنان پنهان ، میگو که تو آیه کو
هوش مصنوعی: من به قدری در معرض دید هستم که دیگران نمیتوانند مرا ببینند، این را میدانم. حالا بگو که نشانهات کجاست؟
ذات و صفت اسمم چون خلق به ظاهر کرد
هرآن تو بدان بنگر، کان مُظهِر اشیا کو
هوش مصنوعی: اصل و ویژگیهای وجود من مانند خلق و ظاهر شدن است. هرگاه تو به این موضوع توجه کنی، متوجه میشوی که من همان مظهر چیزها هستم.
ای دوست، محیی الدّین، میگفت که ای عاشق
گر تو طلبی داری ، بیداری شبها کو
هوش مصنوعی: ای دوست، محییالدین میگفت که ای عاشق، اگر خواهان چیزی هستی، پس چرا شبها بیدار نمیمانی؟
حاشیه ها
1399/03/24 15:05
علیرضا
رضا,,
کاش گنجور یه شرح مختصر از شاعر میآورد،،
اینکه، عبدالقادر خواسته نصیحتی بکند، ودر چند بیت هم از قول خدا
حرف هایی گفته، غزل نشان می دهد که عارف مسلک بوده اند، اخیرا
جناب جلیل عندلیبی بر این شعر موسیقی ساخته اند،

عبدالقادر گیلانی