شمارهٔ ۶۲ - قلندرخانه عشق
ما به جنّت از برای کار دیگر میرویم
نه تفرّج کردن طوبی و کوثر میرویم
مقصد ما حسن یوسف باشد اندر شهر مصر
ما نه در مصر از برای قند و شکّر میرویم
اندر آن خلوت که در وی ره نیابد جبرئیل
بیسر و پا ما به پیش دوست اکثر میرویم
میگریزند زاهدان خشک از تردامنی
ما بر خورشید خود با دامن تر میرویم
پارسا گوید به کوی ما بیا شو نامنیک
ما در آن کوچه خدا داناست کمتر میرویم
ما ز دنیا کو قلندرخانهٔ عشق خداست
سوی عقبی عاشق و مست و قلندر میرویم
شیخ ما عشق است ما پی در پی او تا ابد
بیعصا و خرقه و کجکول و لنگر میرویم
زَهرهٔ ما را مبر از قهرها با نیکویی
ما اگر نیکیم و گر بد هم بدان در میرویم
بر کفن ما را تو ای غسّال بوی خوش مسا
ما به گور از بهر آن دلبر، معطّر میرویم
دولت دیدار میخواهیم در جنّات عدن
ما نه آنجا از برای زیور و زر میرویم
محیی ما را همچو کوه افسرده میبینی ولی
ما به سر چون ابر خوش بیپا و بیسر میرویم
شمارهٔ ۶۱ - نشان یار میجویم: به خود مشغول میگردم که از خود یار میجویمشمارهٔ ۶۳ - محی دل افگار: کاسه سر شد سفال و دیده گریان همان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما به جنّت از برای کار دیگر میرویم
نه تفرّج کردن طوبی و کوثر میرویم
هوش مصنوعی: ما به بهشت برای هدفی دیگر میرویم، نه فقط برای لذت بردن از درخت طوبی و چشمه کوثر.
مقصد ما حسن یوسف باشد اندر شهر مصر
ما نه در مصر از برای قند و شکّر میرویم
هوش مصنوعی: هدف ما زیبایی یوسف است، ما به شهر مصر نمیرویم برای قند و شکر، بلکه به خاطر خود یوسف میرویم.
اندر آن خلوت که در وی ره نیابد جبرئیل
بیسر و پا ما به پیش دوست اکثر میرویم
هوش مصنوعی: در آن مکان رازآلود که حتی جبرئیل هم نمیتواند به آنجا راه پیدا کند، ما بیجهت و با شوق بسیار به سوی دوست خود میرویم.
میگریزند زاهدان خشک از تردامنی
ما بر خورشید خود با دامن تر میرویم
هوش مصنوعی: زاهدان خشکمغز از حضور و تجربههای عمیق دوری میکنند و به دلایل خاصی از ما فاصله میگیرند. اما ما با دلی شاداب و روحی آزاد به استقبال زندگی و زیباییها میرویم، همچون خورشید که درخشان و پرانرژی است.
پارسا گوید به کوی ما بیا شو نامنیک
ما در آن کوچه خدا داناست کمتر میرویم
هوش مصنوعی: افراد نیکوکار به ما میگویند که در محلهامان حضور پیدا کن، چرا که خداوند از خوبیهای ما اطلاع دارد و ما کمتر در اینجا رفت و آمد داریم.
ما ز دنیا کو قلندرخانهٔ عشق خداست
سوی عقبی عاشق و مست و قلندر میرویم
هوش مصنوعی: ما از دنیا به مکانی میرویم که در آن عشق و محبت خدا وجود دارد و در این راه، عاشق، سرمست و آزاد از قید و بندها هستیم.
شیخ ما عشق است ما پی در پی او تا ابد
بیعصا و خرقه و کجکول و لنگر میرویم
هوش مصنوعی: راهنمای ما عشق است و ما همیشه در پی او خواهیم بود، بدون نیاز به عصا، لباس خاص یا نشانههای ظاهری، همیشه در حرکت خواهیم بود.
زَهرهٔ ما را مبر از قهرها با نیکویی
ما اگر نیکیم و گر بد هم بدان در میرویم
هوش مصنوعی: نیکو بودن ما را به خاطر قهر و خشم خود نگیرید؛ اگر ما خوب هستیم و اگر هم بدیم، از مشکلات و سختیها فرار نمیکنیم.
بر کفن ما را تو ای غسّال بوی خوش مسا
ما به گور از بهر آن دلبر، معطّر میرویم
هوش مصنوعی: ای غسال، وقتی که ما را در کفن میپیچی، بوی خوش عطر ما را به گور خواهد برد تا برای دلبرمان خوشبو باشیم.
دولت دیدار میخواهیم در جنّات عدن
ما نه آنجا از برای زیور و زر میرویم
هوش مصنوعی: ما در بهشت عدن به دیدار محبوب مشتاقیم، نه اینکه برای زیور و طلا به آنجا برویم.
محیی ما را همچو کوه افسرده میبینی ولی
ما به سر چون ابر خوش بیپا و بیسر میرویم
هوش مصنوعی: تو ما را مانند کوهی افسرده مشاهده میکنی، اما ما به سبک ابر، بدون پا و سر، به آرامی در حال حرکت هستیم.
حاشیه ها
1399/03/20 02:06
د. ق. مصلح بدخشانی
بیت دوم به این شکل درست باشد:
مقصد ما حسن یوسف باشد اندر شهر مصر
ما به مصر، نه از برای قند و شکّر می رویم
1400/05/23 13:07
سامه ۵۴
یشوی الوجوه گشته بر سیر منتهی
برون شده جبریل تا که فطن برکشی
تقدیم به روح شیخنا عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی