گنجور

شمارهٔ ۶۱ - نشان یار می‌جویم

به خود مشغول می‌گردم که از خود یار می‌جویم
گهی در دل گهی در سینه افگار می‌جویم
دمی کو هست پیشم تا نگردد هیچکس آگه
همی‌گویم نشانش از در و دیوار می‌جویم
ببین در سر چه‌ها دارم زهی فکر محال من
ره و رسم وفا زان کافر خونخوار می‌جویم
ترا از من همی‌جستند مردم پیش از این اکنون
همی گردم به هر جانب ترا ز اغیار می‌جویم
به بوی تو دل صد پاره من ماند در بستان
کنون هر پاره آن از سر هر خار می‌جویم
چنان شد کشتی محیی که گر یک دم شود غائب
همان ساعت نشان او ز پای دار می‌جویم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به خود مشغول می‌گردم که از خود یار می‌جویم
گهی در دل گهی در سینه افگار می‌جویم
هوش مصنوعی: من به درون خود مشغول می‌شوم تا یاری از وجود خود پیدا کنم؛ گاهی در دل، گاهی در سینه‌ام، احساس غم و درد را جست‌وجو می‌کنم.
دمی کو هست پیشم تا نگردد هیچکس آگه
همی‌گویم نشانش از در و دیوار می‌جویم
هوش مصنوعی: در این لحظه که او در کنارم است، نمی‌خواهم هیچ کس از وجود او باخبر شود. به همین خاطر، به دنبال نشانه‌هایی از او در اطرافم می‌گردم.
ببین در سر چه‌ها دارم زهی فکر محال من
ره و رسم وفا زان کافر خونخوار می‌جویم
هوش مصنوعی: به مسائل و افکار درون خود دقت کن، ای کاش می‌توانستم به طرز باورنکردنی‌ای به آنچه می‌خواهم برسم. من به دنبال وفاداری و حقیقت از کسی هستم که به نظر می‌رسد از عشق و محبت بی‌خبر است و تنها به درد و رنج دیگران می‌پردازد.
ترا از من همی‌جستند مردم پیش از این اکنون
همی گردم به هر جانب ترا ز اغیار می‌جویم
هوش مصنوعی: مردم پیش از این هم از من به دنبال تو بودند و اکنون هم در هر طرف به دنبال تو می‌گردم و از دیگران تو را جستجو می‌کنم.
به بوی تو دل صد پاره من ماند در بستان
کنون هر پاره آن از سر هر خار می‌جویم
هوش مصنوعی: دل من که زمانی پر از عشق و خوشی بود، اکنون مثل گل‌های بستانی شده است که هر تکه‌اش به خاطر بوی تو از هم جدا شده. حالا هر کدام از این تکه‌ها را از بین خارها و مشکلاتی که پیش رو دارم، جستجو می‌کنم.
چنان شد کشتی محیی که گر یک دم شود غائب
همان ساعت نشان او ز پای دار می‌جویم
هوش مصنوعی: کشتی محیی به قدری تغییر کرده که اگر یک لحظه غایب شود، در همان لحظه نشان او را از پای دار می‌جویم.