شمارهٔ ۵۲ - در باغ رضوان
خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو میدیدم
تو سوی خلق میدیدی و من سوی تو میدیدم
نمیدانم مرا میآزمایی یا شدی بدخو
که آن حالت نمیبینم که از خوی تو میدیدم
اگر در باغ رضوان خویش را بینم چنان نبود
که شب در خواب خود را بر سر کوی تو میدیدم
فدایت این زبان، جانم به یادت هست پیش از آن
که صد دشنام میدادی چو بر روی تو میدیدم
عجب نبود اگر با عاشق خود سرگران بودی
که صید بسته با هر موی گیسوی تو میدیدم
به یادم آمد ای محیی که چون بر خاک افتادی
به هرجا سایهای افتاده از بوی تو میدیدم
شمارهٔ ۵۱ - مرغ آتشخواره: زان بیوفای سنگدل جور و جفا میبایدمشمارهٔ ۵۳ - مکن از خواب بیدارم: به خواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو میدیدم
تو سوی خلق میدیدی و من سوی تو میدیدم
هوش مصنوعی: زیباست آن هیاهویی که من در کنار تو بودم، در حالی که تو به دیگران نگاه میکردی و من فقط به تو مینگریستم.
نمیدانم مرا میآزمایی یا شدی بدخو
که آن حالت نمیبینم که از خوی تو میدیدم
هوش مصنوعی: نمیدانم آیا تو مرا آزمایش میکنی یا واقعا بدخلق شدهای، زیرا آن حالتی را که از ویژگیهای تو دیده بودم، اکنون نمیبینم.
اگر در باغ رضوان خویش را بینم چنان نبود
که شب در خواب خود را بر سر کوی تو میدیدم
هوش مصنوعی: اگر در بهشت خودم را ببینم، مانند آن نیست که شب در خواب خودم را در کنار کوچهات میدیدم.
فدایت این زبان، جانم به یادت هست پیش از آن
که صد دشنام میدادی چو بر روی تو میدیدم
هوش مصنوعی: جانم فدای این زبان تو میشود، به یاد دارم که قبل از اینکه صد نفر به تو بد و بیراه بگویند، وقتی تو را میدیدم، آن همه دشنام بر من نازل میشد.
عجب نبود اگر با عاشق خود سرگران بودی
که صید بسته با هر موی گیسوی تو میدیدم
هوش مصنوعی: جالب نیست اگر تو با معشوقت درگیری داشته باشی، چرا که من با هر رشته موی گیسوی تو صید شدهام و به تو وابسته هستم.
به یادم آمد ای محیی که چون بر خاک افتادی
به هرجا سایهای افتاده از بوی تو میدیدم
هوش مصنوعی: به یادم آمد ای محیی، وقتی که بر زمین افتادی، هر جا که سایهای میافتاد، بوی تو را حس میکردم.

عبدالقادر گیلانی