شمارهٔ ۵۱ - مرغ آتشخواره
زان بیوفای سنگدل جور و جفا میبایدم
از کس نمیخواهم وفا زان بیوفا میبایدم
من مرغ آتشخوارهام با دانه و دامم چه کار
آخر به جای دانهها در گور جا میبایدم
دلهای مردم باد خوش از شادی عیش و طرب
من خو به محنت کردهام درد و بلا میبایدم
پیراهن یوسف اگر بویی ببخشد فارغم
مژده به سوی دل از آن بند قبا میبایدم
سینه بسی تنگ است دل از غیر میسازم تهی
مهمان غم آمد مرا در جان سرا میبایدم
بیگانهام با مردمان وز خویشتن بیگانهتر
تا چند این بیگانگی دل آشنا میبایدم
محیی بسی لذّت بود در عشق ورزیدن ولی
هجران مرا مشکل بود صبر و رضا میبایدم
شمارهٔ ۵۰ - ای خوش آن روز: ای خوش آن روزی که در دل مهر یاری داشتمشمارهٔ ۵۲ - در باغ رضوان: خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو میدیدم
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان بیوفای سنگدل جور و جفا میبایدم
از کس نمیخواهم وفا زان بیوفا میبایدم
هوش مصنوعی: بخاطر بیوفایی و سنگدلی او، دیگر انتظار وفا و مهربانی از کسی ندارم. از آن بیوفا نمیخواهم که به من وفا کند.
من مرغ آتشخوارهام با دانه و دامم چه کار
آخر به جای دانهها در گور جا میبایدم
هوش مصنوعی: من موجودی هستم که به آتش و شوق زندگی وابستهام و نمیتوانم به دامها و دانههایی که برای من فراهم شده، قانع شوم. در پایان، به جای لذت بردن از زندگی و دانهها، باید در گور جای گیرم و این زندگی محدود را رها کنم.
دلهای مردم باد خوش از شادی عیش و طرب
من خو به محنت کردهام درد و بلا میبایدم
هوش مصنوعی: مردم در حال شادی و خوشحالی هستند و از زندگی لذت میبرند، اما من به خاطر سختیها و دردهایی که کشیدهام، خوشیها را فراموش کردهام و بیشتر با رنج و مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکنم.
پیراهن یوسف اگر بویی ببخشد فارغم
مژده به سوی دل از آن بند قبا میبایدم
هوش مصنوعی: اگر پیراهن یوسف عطر و بویی داشته باشد، این لذت را به من میدهد که دلخوشی را از آن دست قبا به دست بیاورم.
سینه بسی تنگ است دل از غیر میسازم تهی
مهمان غم آمد مرا در جان سرا میبایدم
هوش مصنوعی: سینهام بسیار تنگ است و قلبم را از دیگران خالی میکنم. غم به منزل جانم آمده و باید او را بپذیرم.
بیگانهام با مردمان وز خویشتن بیگانهتر
تا چند این بیگانگی دل آشنا میبایدم
هوش مصنوعی: من از دیگران دور هستم و حتی از خودم هم بیشتر. این بیگانگی را چه زمانی باید به پایان برسانم تا بتوانم دل خود را به آشنا ببینم؟
محیی بسی لذّت بود در عشق ورزیدن ولی
هجران مرا مشکل بود صبر و رضا میبایدم
هوش مصنوعی: دوستی و عشق بسیار لذتبخش است، اما جدایی برایم سخت و دشوار است و باید صبر و رضایت را پیشه کنم.

عبدالقادر گیلانی