شمارهٔ ۴۲ - ازدست عشق
از خان و مان آوارهام از دست عشق از دست عشق
سرگشته و بیچارهام از دست عشق از دست عشق
ای کاشکی بودی عدم تا بازرستی از هدم
من سوزم از سر تا قدم از دست عشق از دست عشق
پرورده کردم خان و مان سرگشتهام گرد جهان
گشتم ضعیف و ناتوان از دست عشق از دست عشق
هر نیمهشب از گلخنی تا روز سازم مسکنی
چون گلخنی شد این دلم از دست عشق از دست عشق
هر روز و شب دیوانهای در گوشهٔ ویرانهای
گویم به خود افسانهای از دست عشق از دست عشق
این سو و آن سو میخزم سودای خامی میپزم
انگشت به دندان میگزم از دست عشق از دست عشق
ای خواجه ما را چون شما صد فکر بُد در کارها
شد راست کار و بار ما از دست عشق از دست عشق
با کس نگیرم الفتی از خلق دارم وحشتی
جویم ز هر کس تهمتی از دست عشق از دست عشق
محیی خدا را خوان و بس این غم مگو با هیچ کس
نعره مزن تو زین سپس از دست عشق از دست عشق
شمارهٔ ۴۱ - باده جان: داد مرا جان تو باده ای از جان خویششمارهٔ ۴۳ - سرمه چشم فلک: ای غبار خاک کویت سرمه چشم فلک
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از خان و مان آوارهام از دست عشق از دست عشق
سرگشته و بیچارهام از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، از خانه و کاشانم دور شدهام. عشق باعث سردرگمی و پریشانیام شده است و نمیتوانم آرامش پیدا کنم.
ای کاشکی بودی عدم تا بازرستی از هدم
من سوزم از سر تا قدم از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: ای کاش نبودن را انتخاب میکردی تا از نابودی من بگریزی و من از آتش عشق بسوزم، از سر تا پا.
پرورده کردم خان و مان سرگشتهام گرد جهان
گشتم ضعیف و ناتوان از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: من را در زحمت و هزینههای زندگی بزرگ کردند و حالا در دنیا سرگردان هستم. ضعیف و ناتوان شدهام، همه اینها به خاطر عشق است.
هر نیمهشب از گلخنی تا روز سازم مسکنی
چون گلخنی شد این دلم از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: در هر نیمهشب از تاریکی و تنهاییام تا سپیدهدم، خانهای میسازم؛ چرا که دلم به خاطر عشق به شدت آشفته و پریشان شده است.
هر روز و شب دیوانهای در گوشهٔ ویرانهای
گویم به خود افسانهای از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: هر روز و شب، شخصی دیوانه در گوشهای از ویرانه نشسته و به خود داستانی میگوید دربارهٔ درد و رنج عشق.
این سو و آن سو میخزم سودای خامی میپزم
انگشت به دندان میگزم از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی عاشقانه و با حالت یأس و ناامیدی در جستجوی عشق و آرزوهای ناپختۀ خود میباشد. او در مکانهای مختلف سرگردان است و به خاطر عشق، در حال رنج و ناامیدی به سر میبرد و به خود میگوید که نمیداند چه باید بکند. احساسات و تفکرات او به حدی شدید است که در این مسیر دندان به انگشت میزند و از دست عشق خود رنج میبرد.
ای خواجه ما را چون شما صد فکر بُد در کارها
شد راست کار و بار ما از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: ای آقا، وقتی شما هم مثل ما به مسائل زندگی اندیشیدید، همه چیز برای ما به خوبی پیش رفت. ما همه چیز را به عشق سپردیم.
با کس نگیرم الفتی از خلق دارم وحشتی
جویم ز هر کس تهمتی از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: من با کسی ارتباط برقرار نمیکنم و احساس ناامنی از دیگران دارم. میخواهم از همه، تهمت و بدگویی دوری کنم. این ناشی از تجربیات عشق است.
محیی خدا را خوان و بس این غم مگو با هیچ کس
نعره مزن تو زین سپس از دست عشق از دست عشق
هوش مصنوعی: خدا را به یاد آور و فقط به او متوسل شو، دیگر هیچ غمی را با هیچ کس در میان نگذار و فریاد نزن. از این پس از دست عشق رنج نبر.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"از دست عشق"
با صدای پیام عزیزی (آلبوم پیام عاشقان)
"از دست عشق"
با صدای حمیرا (آلبوم درویشان)
حاشیه ها
1397/08/18 00:11
آلان حکمتیراد
استاد عزیز شاهرخ در آلبوم از دست عشق با آهنگسازی استاد جلیل عندلیبی این شعر را به بهترین نحو اجرا کردهاند
1402/02/16 11:05
فانکو آدینات
ای کاشکی بودی عدم تا باز رستی از هدم درست است.
1402/03/05 08:06
فانکو آدینات
به جای: من سوزم، می سوزم درست است.
به جای: چون گلخنی شد این دلم، مانند گلخن شد دلم درست است.
می از واژه های پس از خود جدا نوشته می شود
1403/01/26 09:03
محمدصادق حسینی نژاد
با سلام
دربیت دوم مصرع اول: ای کاشکی بودی عدم تا باز رستی از *عدم* صحیح تر است

عبدالقادر گیلانی