گنجور

شمارهٔ ۳۱ - جانب گلشن

ای که می‌نالی ز دوران‌، جورِ یار من نگر
اضطراب از من نگر صبر و قرار من نگر
جانب گلشن مرو کان، یک دو روزی بیش نیست
پر ز اشک لاله‌گون دائم کنار من نگر
ای که می‌گویی ندادم دل به خوبان هیچ‌گه
سوی میدان آی و شهسوارِ من نگر
سینه‌ام پر‌داغ و چهرهٔ گل گل از خوناب اشک
یک زمان سویِ من آ، باغ و بهار من نگر
باشدت رحمی فتد در دل بیایی سوی من
حال زار من ببین شخص نزارِ من نگر
گر تو داری میل خوبان دیده عبرت گشای
سینهٔ پر‌سوز و چشم اشکبارِ من نگر
شکر کن محیی که در راه تو خاری بیش نیست
هر طرف صد کوه غم در رهگذار من نگر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که می‌نالی ز دوران‌، جورِ یار من نگر
اضطراب از من نگر صبر و قرار من نگر
هوش مصنوعی: ای کسی که از زمانه می‌گویی و شکایت می‌کنی، به سختی‌های معشوق من توجه کن و به بی‌قراری و نداشتن آرامش من نگاه کن.
جانب گلشن مرو کان، یک دو روزی بیش نیست
پر ز اشک لاله‌گون دائم کنار من نگر
هوش مصنوعی: به سمت گلستان نرو، زیرا اینجا فقط چند روزی بیشتر نیست. همیشه کنارت، اشک‌های لاله‌گون را می‌بینم.
ای که می‌گویی ندادم دل به خوبان هیچ‌گه
سوی میدان آی و شهسوارِ من نگر
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی دست از عشق خوبان کشیده‌ام، بیا به میدان و نگاهی به دلاوری من بینداز.
سینه‌ام پر‌داغ و چهرهٔ گل گل از خوناب اشک
یک زمان سویِ من آ، باغ و بهار من نگر
هوش مصنوعی: دل من پر از درد و غم است و چهره‌ام مانند گلی است که از اشک و اندوه به رنگ خون درآمده. به یاد من بیا، و به باغ و بهار زندگی‌ام توجه کن.
باشدت رحمی فتد در دل بیایی سوی من
حال زار من ببین شخص نزارِ من نگر
هوش مصنوعی: اگر رحمتی بر دلت افتد و به سمت من بیایی، حال نزار و بی‌نوا بودنم را ببینی.
گر تو داری میل خوبان دیده عبرت گشای
سینهٔ پر‌سوز و چشم اشکبارِ من نگر
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی‌های خوبان جذب شده‌ای، به دل پر از درد و چشم گریان من نگاه کن.
شکر کن محیی که در راه تو خاری بیش نیست
هر طرف صد کوه غم در رهگذار من نگر
هوش مصنوعی: شکرگزاری کن از محیی که در مسیر تو فقط یک خار وجود دارد، در حالی که در اطراف من کوه‌های زیادی از غم وجود دارد.