گنجور

شمارهٔ ۲۳ - طعنه بدخواه

من نمی‌گویم که جور روزگارم می‌کشد
طعنه بدخواه و بدعهدی یارم می‌کشد
دور از او بی‌طاقتی باشد که روزی چند بار
محنت و دردی و داغ انتظارم می‌کشد
من نهانی عشق ورزم با دل آن تندخو
از برای عبرت خلق آشکارم می‌کشد
[گر] روم در کوچه‌ای بازیچه طفلان شوم
ور نشینم گوشه‌ای فکر تو زارم می‌کشد
شب گذارم در خیالت روزگارم چون شود
روز، فکرِ ناله شب‌های تارم می‌کشد
شوق دیدارت مرا زین پیش [می کشت] و کنون
آرزوی بوسه، امید کنارم می‌کشد
می‌کشد زحمت طبیبی غافل است از اینکه او
همچو محیی سوزش جان‌فکارم می‌کشد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من نمی‌گویم که جور روزگارم می‌کشد
طعنه بدخواه و بدعهدی یارم می‌کشد
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از سختی‌هایی است که زندگی به انسان تحمیل می‌کند و در عین حال، از ناپایدار بودن و عدم وفاداری دوستان نیز یاد می‌شود. گویا فردی به انتقادهایی که از او می‌شود و همچنین به بی‌وفایی‌هایی که از سوی نزدیکانش می‌بیند، اشاره می‌کند و به طور کلی نشان می‌دهد که زندگی دشواری دارد.
دور از او بی‌طاقتی باشد که روزی چند بار
محنت و دردی و داغ انتظارم می‌کشد
هوش مصنوعی: دوری از او تحمل‌ناپذیر است، چون هر روز چندین بار بار سنگین درد و رنج انتظارش بر دوشم سنگینی می‌کند.
من نهانی عشق ورزم با دل آن تندخو
از برای عبرت خلق آشکارم می‌کشد
هوش مصنوعی: من به طور پنهانی به عاشقانه‌ها می‌پردازم و دل آن شخص تندخو را دوست دارم، اما برای عبرت دیگران، به صورت آشکار قرار دارم.
[گر] روم در کوچه‌ای بازیچه طفلان شوم
ور نشینم گوشه‌ای فکر تو زارم می‌کشد
هوش مصنوعی: اگر به کوچه‌ای بروم، بازیچه‌ای برای کودکان می‌شوم، و اگر گوشه‌ای بنشینم، فکر تو به شدت ذهنم را مشغول می‌کند.
شب گذارم در خیالت روزگارم چون شود
روز، فکرِ ناله شب‌های تارم می‌کشد
هوش مصنوعی: در شب‌هایی که به یاد تو می‌گذرانم، روزها که می‌شود، فکر ناله و غم شب‌های تاریک مرا می‌آزارد.
شوق دیدارت مرا زین پیش [می کشت] و کنون
آرزوی بوسه، امید کنارم می‌کشد
هوش مصنوعی: عشق دیدن تو از قبل مرا به شدت عذاب می‌داد و حالا آرزوی بوسیدنت و کنارت بودن، دلم را به تپش واداشته است.
می‌کشد زحمت طبیبی غافل است از اینکه او
همچو محیی سوزش جان‌فکارم می‌کشد
هوش مصنوعی: طبیب در حال زحمت کشیدن است، اما غافل از این‌که او همچون کسی است که باعث سوزش و درد جان من می‌شود.

حاشیه ها

1398/05/09 10:08
رمزی

بیت ششم این غزل،. در هردو. مصراع،. سکتگی دارد. مصراع دوم، شاید چنین باشد:
آروزی لحظه ی بوس و کنارم میکشد

1400/08/19 19:11
سجاد بهزادی

با درود

به نظرم این مصرع اول هست که شکست داره و نه مصرع دوم

شوق دیدارت مرا زین پیش و کنون
آرزوی بوسه امید کنارم می کشد

احتمالا این طور بوده

شوق دیدارت مرا زین پیش می کشت و کنون
آرزوی بوسه، امید کنارم می کشد

1398/05/09 10:08
رمزی

بیت ششم این غزل، در هردو مصراع، سکتگی دارد. مصراع دوم، شاید چنین باشد:
آرزوی لحظه ی بوس و کنارم میکشد