شمارهٔ ۲۰ - چون برقع بر اندازد
تعالی الله چه حسنست این که چون برقع براندازد
اگرباشد دل از آهن که همچون موم بگدازد
همه خوبان به حسن خویش می نازند
چنان باشد که حسن او به روی خوب می نازد
بود رسم پری رویان که با دیوانگان سازند
شدم دیوانه آن تندخو یاری که او با من نمی سازد
مکن ای مدّعی عیبم اگر نالم جدا از یار
که من در هجر می سازم و لیکن دل نمی سازد
کجا پروا کند محیی که در عالم بود عاری
چنان مشغول کار است او که با خود هم نپردازد
شمارهٔ ۱۹ - شیوه شیرین: مرا کشتی و گویی خاک این بر باد باید کردشمارهٔ ۲۱ - حضور درد: زسر تا پا ی من گر همه اندوه و غم باشد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تعالی الله چه حسنست این که چون برقع براندازد
اگرباشد دل از آهن که همچون موم بگدازد
هوش مصنوعی: عظمت و زیبایی خداوند چقدر شگفتانگیز است، که اگر دل انسان از جنس آهن باشد، به محض برداشت شدن حجاب، مانند موم نرم و لطیف میشود.
همه خوبان به حسن خویش می نازند
چنان باشد که حسن او به روی خوب می نازد
هوش مصنوعی: همه انسانهای نیکوکار به زیبایی و نیکی خود میبالند، درست مانند اینکه زیباییاش به چهره خوبان فخر میفروشد.
بود رسم پری رویان که با دیوانگان سازند
شدم دیوانه آن تندخو یاری که او با من نمی سازد
هوش مصنوعی: پریروها عادت دارند با دیوانگان ارتباط برقرار کنند، اما من به خاطر آن دختر تندخو که با من سازگاری ندارد، دیوانه شدم.
مکن ای مدّعی عیبم اگر نالم جدا از یار
که من در هجر می سازم و لیکن دل نمی سازد
هوش مصنوعی: ای مدعی، اگر از من عیبجویی کنی، بدان که من در غم فراق یارم مینالم و هرچند تلاش میکنم که خود را آرام کنم، اما دلام نمیسازد و آرام نمیگیرد.
کجا پروا کند محیی که در عالم بود عاری
چنان مشغول کار است او که با خود هم نپردازد
هوش مصنوعی: محیی در جهانی زندگی میکند که به هیچ چیز اهمیت نمیدهد و آنقدر در کارهای خود غرق شده است که حتی به خود نیز توجه نمیکند.
حاشیه ها
1398/05/25 22:07
محسن
مصراع اول بیت دوم و مصراع دوم بیت سوم ایراد وزنی دارد.