شمارهٔ ۱۹ - شیوه شیرین
مرا کشتی و گویی خاک این بر باد باید کرد
چرا بر دردمندی این همه بیداد باید کرد
همهکس از تو دلشادند غیر از من که غمگینم
نمیگویی دل این هم زمانی شاد باید کرد
شدم پیر از غم تو کز جوانی بندهام از جان
نه آخر بنده پیر ای پسر آزاد باید کرد
حکایتهای حسن او به غیر من نباید گفت
حدیث شیوه شیرین بر فرهاد باید کرد
چه عمرست این که در شبها بود هرکس به خواب خوش
مرا تا روز از دست غمت فریاد باید کرد
شمارهٔ ۱۸ - بلای ناگهان: دل ناشاد من شاید که روزی شادمان گرددشمارهٔ ۲۰ - چون برقع بر اندازد: تعالی الله چه حسنست این که چون برقع براندازد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا کشتی و گویی خاک این بر باد باید کرد
چرا بر دردمندی این همه بیداد باید کرد
هوش مصنوعی: شما مرا آزار میدهید و گویی این درد باید به فراموشی سپرده شود. چرا باید با یک فرد رنجور اینقدر بیرحمی کرد؟
همهکس از تو دلشادند غیر از من که غمگینم
نمیگویی دل این هم زمانی شاد باید کرد
هوش مصنوعی: همه از تو خوشحال و راضی هستند، جز من که در غم و اندوه به سر میبرم. مگر نمیگویی که دل این فرد هم باید در زمانی شاد شود؟
شدم پیر از غم تو کز جوانی بندهام از جان
نه آخر بنده پیر ای پسر آزاد باید کرد
هوش مصنوعی: من از غم تو به پیرمردی رسیدم، در حالی که در جوانی، جانم را به خاطر تو فدای کرده بودم. حالا که بندهای پیر شدهام، ای پسر، باید مرا آزاد کنی.
حکایتهای حسن او به غیر من نباید گفت
حدیث شیوه شیرین بر فرهاد باید کرد
هوش مصنوعی: باید داستانهای زیبایی که از او میگوید را فقط برای من بازگو کنی و درباره روش دلنشینش با کسی دیگر صحبت نکنید.
چه عمرست این که در شبها بود هرکس به خواب خوش
مرا تا روز از دست غمت فریاد باید کرد
هوش مصنوعی: این چه عمری است که هر شب، هر کس در خواب خوش میگذرانند و من روزها مجبورم به خاطر غم تو فریاد بزنم.