شمارهٔ ۱۷ - آرزو دارم
روزنی جز زخم تیرش در سرای تن مباد
غیر داغ حسرتش تا بام آن روزن مباد
عاشق روی بتان یا رب مبادا هیچکس
ورکسی عاشق شود یارا به سان من مباد
کرده از تیرجفا هر لحظه چاکی در دلم
آنکه از خاریش هرگز چاک در دامن مباد
مهرومه را روشنی از پرتو رخسار توست
بی رخت هرگز چراغ مهر ومه روشن مباد
جنّت عاشق چو باشد بعد مردن کوی یار
مرغ جانم را جز آن دیوار و در مسکن مباد
آرزو دارم که در عشقت تن بیمار من
خالی از افغان وزاری فارغ از شیون مباد
تاج شاهی چون شود با خاک یکسان عاقبت
افسر محیی به جز خاکستر گلخن مباد
شمارهٔ ۱۶ - آه از آن ساعت: یا رب آن ساعت که خلق از ما نیارد هیچ یادشمارهٔ ۱۸ - بلای ناگهان: دل ناشاد من شاید که روزی شادمان گردد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزنی جز زخم تیرش در سرای تن مباد
غیر داغ حسرتش تا بام آن روزن مباد
هوش مصنوعی: نباید در جان و روان انسان، جز زخم تیر عشق، چیز دیگری وجود داشته باشد و حسرتی که از آن عشق بر دل نشسته، تا آخر عمر او را آزار ندهد.
عاشق روی بتان یا رب مبادا هیچکس
ورکسی عاشق شود یارا به سان من مباد
هوش مصنوعی: خدایا، عاشق چهرههای زیبا نشوم، مبادا هیچ کس و هیچ کسی مانند من عاشق شود.
کرده از تیرجفا هر لحظه چاکی در دلم
آنکه از خاریش هرگز چاک در دامن مباد
هوش مصنوعی: هر لحظه از درد و جفایی که به من میزند، دلم شکافهایی دارد. آن کسی که هیچگاه نمیخواهد دامنش به خار محبت آغشته شود.
مهرومه را روشنی از پرتو رخسار توست
بی رخت هرگز چراغ مهر ومه روشن مباد
هوش مصنوعی: نور ماه و خورشید تنها به خاطر زیبایی چهره توست و بدون وجود تو، هیچگاه نور آنها روشن نخواهد بود.
جنّت عاشق چو باشد بعد مردن کوی یار
مرغ جانم را جز آن دیوار و در مسکن مباد
هوش مصنوعی: بهشت عاشق وقتی است که پس از مرگ به محله یار برسم، و روح من را جز آن دیوار و در، جایی نباشد.
آرزو دارم که در عشقت تن بیمار من
خالی از افغان وزاری فارغ از شیون مباد
هوش مصنوعی: آرزو میکنم که در عشق تو، بدن بیمار من از ناله و زاری خالی باشد و از فریاد و گریه دور بماند.
تاج شاهی چون شود با خاک یکسان عاقبت
افسر محیی به جز خاکستر گلخن مباد
هوش مصنوعی: تاج شاهی سرانجام به خاک میافتد و هیچ بقایی جز خاکستر نمیماند. بنابراین، قدر و ارزش ظاهری امور دنیا فانی است و تنها چیزی که باقی میماند، خاکستر است.