گنجور

شمارهٔ ۴

جایی که زلف کافر تو سر برآورد
گرد از نهاد مؤمن و کافر برآورد
شکر فراخ می شود آنجا که خنده ات
از تنگ شکرین تو شکر برآورد
اندر هوای شکر طوطی اساس تو
طوطی جان من به هوس پربرآورد
از مهر آستان تو چون موی شد رهی
گر سربری ورا سر دیگر برآورد
از آرزوی قامت همچون صنوبرت
خود را دلم به شکل صنوبر برآورد
نزدیک شد که از لب همچون نبات تو
خط سبزه یی زحلوا خوشتر برآورد
از غصه ها که می خورد از سروقد
هردم چنار دست به داور برآورد
زلف تو سر فروشده ی بنگرچه می کند
خاصه نعوذبالله اگر سربرآورد
بس مفلسم، ولی زپی آب روی من
زین بحر چشم، لعل تو گوهر برآورد
وز صحن روی من که پراز چین چو سفره است
خورشید چهره ی تو چو گل زر برآورد
خواهد که روی چون زر من تر شد از انک
زین روی کار من چو زر تر برآورد
عنبر زبحر خیزد واکنون زچشم من
بحری بدان دو زلف چو عنبر برآورد
هندوی ترک خویشم و، این را زکس نگفت
جز آنکه سربه دین قلندر برآورد
دانم خجل شوی چو کسی نام تو به جور
در پیش تخت صاحب اکبر برآورد
دستور فخر دین شرف الملک کز علو
قدر هنر به قبه اخضر برآورد
از پرتو سنان که گل فتح ازو شکفت
خار از دو دیده ی بت آزر برآورد
وز حسن اعتقاد زدرهای بتکده
در حد روم پایه ی منبر برآورد
اسپش برای روشنی چشم اختران
گرد از زمین به دیده ی اختر برآورد
هر صبحدم فلک زپی خوان خاص او
قرص زرین زسفره ی خاور برآورد
آن را که سر زحلقه ی عهدش کشیده بود
زنجیر بسته بر صفت در برآورد
یأجوج فتنه راه نیابد به موضعی
کز جزم خویش سد سکندر برآورد
ای خواجه بی که عدل تو از بهر حفظ خلق
دود از نهاد جور ستمگر برآورد
نرگس زبهر بزمگهت جام زر نهد
بید از برای رزم تو خنجر برآورد
بی رای تو که عنصر پیروزی است، نیست
فتحی که پادشاه مظفر برآورد
صدرا، خدا یگانا، یک ره به روزگاری
فرمان بده که کارک چا کربرآورد
زیرا که امر نافذ عالی تو بدو
کار هر آنکه گفت برآور، برآورد
چندان بزی که از افق چرخ سرمه رنگ
دست فنا سپیده ی محشر برآورد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جایی که زلف کافر تو سر برآورد
گرد از نهاد مؤمن و کافر برآورد
هوش مصنوعی: در جایی که موی زیبای تو نمایان شد، این موضوع باعث شد که هم مؤمن و هم کافر به پا خیزند و تحت تأثیر آن قرار گیرند.
شکر فراخ می شود آنجا که خنده ات
از تنگ شکرین تو شکر برآورد
هوش مصنوعی: با لبخند تو، شادی و شیرینی در دنیا افزایش می‌یابد و محیط اطراف به شکلی خوشایند و شیرین‌تر می‌شود.
اندر هوای شکر طوطی اساس تو
طوطی جان من به هوس پربرآورد
هوش مصنوعی: در فضای شیرین و دلپذیر، تو مانند طوطی هستی و جان من به خاطر تو پر از آرزوها و اشتیاق است.
از مهر آستان تو چون موی شد رهی
گر سربری ورا سر دیگر برآورد
هوش مصنوعی: در عشق و محبت تو، حالتی دارم که همانند مویانی که به درگاه تو می‌رسند، ذلیل و بی‌پناه شده‌ام. اگر روزی با ناامیدی و سرشکستگی بیرون برم، از آن طرف دوباره به تو باز می‌گردم.
از آرزوی قامت همچون صنوبرت
خود را دلم به شکل صنوبر برآورد
هوش مصنوعی: دل من به زیبایی و قامت تو آرزو می‌کند و خود را همچون صنوبر قد برافراشته است.
نزدیک شد که از لب همچون نبات تو
خط سبزه یی زحلوا خوشتر برآورد
هوش مصنوعی: زمانی نزدیک است که از لب تو مانند شکر، خطی سبز و خوشبو به وجود بیاید.
از غصه ها که می خورد از سروقد
هردم چنار دست به داور برآورد
هوش مصنوعی: او از غم و اندوهی که می‌کشد، هر لحظه به سمت داور دست دراز می‌کند.
زلف تو سر فروشده ی بنگرچه می کند
خاصه نعوذبالله اگر سربرآورد
هوش مصنوعی: زلف تو مانند یک حجاب دل‌انگیز است که اگر آزاد شود، تمام دل‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
بس مفلسم، ولی زپی آب روی من
زین بحر چشم، لعل تو گوهر برآورد
هوش مصنوعی: من خیلی فقیرم، اما از این دریاچه‌ی چشمانت، لعل تو به یاد من می‌درخشد و قدر و ارزش می‌یابد.
وز صحن روی من که پراز چین چو سفره است
خورشید چهره ی تو چو گل زر برآورد
هوش مصنوعی: از چهره‌ام که پر از چین و چروک است، مثل سفره‌ای است که نازک و زیباست، خورشید چهره‌ی تو مانند گلی زرین پرتو می‌اندازد و جلوه‌گری می‌کند.
خواهد که روی چون زر من تر شد از انک
زین روی کار من چو زر تر برآورد
هوش مصنوعی: او می‌خواهد که چهره‌اش زیباتر و درخشان‌تر از طلا شود، زیرا از آنجا که این چهره، کار او را به‌گونه‌ای زیباتر از طلا نمایان می‌کند.
عنبر زبحر خیزد واکنون زچشم من
بحری بدان دو زلف چو عنبر برآورد
هوش مصنوعی: عطر و بوی خوش مانند عنبر از دریا بلند می‌شود و اکنون از چشمان من دریاهایی به واسطه آن دو زلف زیبا به وجود آمده است.
هندوی ترک خویشم و، این را زکس نگفت
جز آنکه سربه دین قلندر برآورد
هوش مصنوعی: من از رنگ و نژاد خاصی نیستم و تنها دلیل این صحبت، آن است که کسی جز خودم به این موضوع اعتراف نکرده است.
دانم خجل شوی چو کسی نام تو به جور
در پیش تخت صاحب اکبر برآورد
هوش مصنوعی: می‌دانم که وقتی نام تو به ناحق و به صورت نادرست در حضور بزرگترین مقام مطرح شود، خجالت‌زده خواهی شد.
دستور فخر دین شرف الملک کز علو
قدر هنر به قبه اخضر برآورد
هوش مصنوعی: فخر دین شرف الملک، با عظمت و جایگاه بالایی که دارد، با هنر و استعدادهایش به قبه سبز (قبه‌ای که به عنوان نماد مقام پیامبر شناخته می‌شود) رسید.
از پرتو سنان که گل فتح ازو شکفت
خار از دو دیده ی بت آزر برآورد
هوش مصنوعی: از تابش تیر و شمشیر که فتح و پیروزی را به دنبال دارد، گل خوشبو و زیبا شکفته می‌شود، در حالی که از چشمان معشوق، درد و زخم‌ها بیرون می‌آید.
وز حسن اعتقاد زدرهای بتکده
در حد روم پایه ی منبر برآورد
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی اعتقاد، فرشته‌ها از درهای بتکده وارد می‌شوند و به اندازه‌ی روم، پایه‌ی منبر را بالا می‌برند.
اسپش برای روشنی چشم اختران
گرد از زمین به دیده ی اختر برآورد
هوش مصنوعی: برخی اوقات، برای روشنایی چشم ستاره‌ها، خاک از زمین به چشمان آنها پرتاب می‌شود.
هر صبحدم فلک زپی خوان خاص او
قرص زرین زسفره ی خاور برآورد
هوش مصنوعی: هر صبح، آسمان به افتخار او، قرص زیبای خورشید را از سوی شرق بالا می‌آورد.
آن را که سر زحلقه ی عهدش کشیده بود
زنجیر بسته بر صفت در برآورد
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عهد و پیمانش زنجیری به خود بسته بود، دوباره با نادیده گرفتن آن، در صفتی خود را نشان داد.
یأجوج فتنه راه نیابد به موضعی
کز جزم خویش سد سکندر برآورد
هوش مصنوعی: فتنه‌ی یأجوج نمی‌تواند از جایی عبور کند که سد سکندر به خاطر استقامت و اراده‌ی خود برپا شده است.
ای خواجه بی که عدل تو از بهر حفظ خلق
دود از نهاد جور ستمگر برآورد
هوش مصنوعی: ای آقای من، نبودن عدل تو باعث می‌شود که ستمگری، بر دل مردم غم و دود بکشد و آنها را دچار مشکلات کند.
نرگس زبهر بزمگهت جام زر نهد
بید از برای رزم تو خنجر برآورد
هوش مصنوعی: نرگس به خاطر جشن و بزم تو، جام زر را به نشانه زیبایی می‌آورد و بید برای نبرد تو آماده شده و خنجرش را به دوش می‌زند.
بی رای تو که عنصر پیروزی است، نیست
فتحی که پادشاه مظفر برآورد
هوش مصنوعی: بدون نظر و مشورت تو که عامل اصلی پیروزی است، هیچ پیروزی‌ای برای پادشاه موفق به دست نخواهد آمد.
صدرا، خدا یگانا، یک ره به روزگاری
فرمان بده که کارک چا کربرآورد
هوش مصنوعی: صدرا، ای خدای یگانه، یک بار در روزگاری فرمانی صادر کن که کارها به سامان برسند.
زیرا که امر نافذ عالی تو بدو
کار هر آنکه گفت برآور، برآورد
هوش مصنوعی: زیرا که فرمان محکم و با اراده تو باعث می‌شود که هر کسی هر چه بگوید، به انجام برسد.
چندان بزی که از افق چرخ سرمه رنگ
دست فنا سپیده ی محشر برآورد
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که از دوردست‌ها رنگ سیاه آسمان، صبحی که آخرالزمان را نشان می‌دهد، را به نمایش می‌گذارد.