شمارهٔ ۷
همدرد زلیخا شده یعقوب وگرنه
کی این همه مهر است به فرزند، پدر را
چشم از مژه گو در کمرش پنجه مینداز
هرگز نکند شانه کسی موی کمر را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همدرد زلیخا شده یعقوب وگرنه
کی این همه مهر است به فرزند، پدر را
هوش مصنوعی: یعقوب به خاطر عشق و دلسوزیاش برای فرزندش، به نوعی به زلیخا که دچار حسرت و درد جدایی است، شباهت پیدا کرده است. اگر نه، چرا پدری این همه محبت و مهر به فرزندش داشته باشد؟
چشم از مژه گو در کمرش پنجه مینداز
هرگز نکند شانه کسی موی کمر را
هوش مصنوعی: نگاه نکن که مژهاش در کمرش چه حکایت میکند، هرگز شانهای را به موهای کمرش نمیزند.