گنجور

شمارهٔ ۴۴

گر صبا را ره نبودی در گلستان کسی
اینقدر بر بلبلان کی سوختی جان کسی؟
پای چون محکم کنم در بزم سرگرمان عشق؟
گر نخیزد شعله چون شمع از گریبان کسی
قدسی از جود کریمان شرم می‌آید مرا
دست بی‌شرمی نخواهم زد به دامان کسی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر صبا را ره نبودی در گلستان کسی
اینقدر بر بلبلان کی سوختی جان کسی؟
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی به گلستان راهی نداشت، هیچ‌کس اینقدر برای بلبلان نمی‌سوخت و دلی نمی‌سوزاند.
پای چون محکم کنم در بزم سرگرمان عشق؟
گر نخیزد شعله چون شمع از گریبان کسی
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم پایم را در میخانه عشق محکم بگذارم؟ وقتی که شعله‌اش از دل کسی چون شمع بیرون نمی‌آید.
قدسی از جود کریمان شرم می‌آید مرا
دست بی‌شرمی نخواهم زد به دامان کسی
هوش مصنوعی: وجودی از بزرگی و بخشندگی افراد کریم به من احساس شرم می‌دهد، بنابراین دست به دامن کسی که بی‌شرمی کند نخواهم زد.