گنجور

شمارهٔ ۴۳

دل که ربود از برم، ساغر می‌پرست من
گفتمش از که خواهمش، گفت ز چشم مست من
ساقی مجلس بلا، هیچ پیاله در جهان
پر نکند ز خون دل، کش ندهد به دست من

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل که ربود از برم، ساغر می‌پرست من
گفتمش از که خواهمش، گفت ز چشم مست من
هوش مصنوعی: دل من را از کنارم ربود، من در حال نوشیدن می‌باشم. از او پرسیدم که این دل را از که می‌خواهم، او پاسخ داد که از چشم شگفت‌انگیز من.
ساقی مجلس بلا، هیچ پیاله در جهان
پر نکند ز خون دل، کش ندهد به دست من
هوش مصنوعی: ساقی در این مجلس درد و غم، هیچ جامی از استخوان دل را پر نمی‌کند و هیچ‌کس نمی‌خواهد به دست من چیزی بدهد.