گنجور

شمارهٔ ۴۲

جز دود محبت که بود نور چراغم
آموخته بوی دگر نیست دماغم
بی ساغر اندوه، دلم تازه نگردد
تا خون نشود، وا نشود غنچه باغم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز دود محبت که بود نور چراغم
آموخته بوی دگر نیست دماغم
هوش مصنوعی: فقط دود عشق است که روشنایی چراغ زندگی‌ام را تأمین می‌کند و هیچ بویی جز این عشق در وجودم وجود ندارد.
بی ساغر اندوه، دلم تازه نگردد
تا خون نشود، وا نشود غنچه باغم
هوش مصنوعی: دل من بدون شراب اندوه شاد نمی‌شود، تا زمانی که خون نریزد، غنچه‌های باغم شکفته نخواهند شد.

حاشیه ها

1398/11/01 01:02

آموخته ی بوی دگر نیست دماغم----با رسم الخط جدید اینطور نوشته شود بهتر است