گنجور

شمارهٔ ۴۰

بر امید صبر، دور از بزم یار افتاده‌ام
داده‌ام با خود قراری کز قرار افتاده‌ام
مرده‌ام از رشک تا سوی حریفان دیده‌ام
دیگری می خورده و من در خمار افتاده‌ام
خواری عشقت به هر بی‌اعتباری کی رسد؟
اعتبار من بس این کز اعتبار افتاده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر امید صبر، دور از بزم یار افتاده‌ام
داده‌ام با خود قراری کز قرار افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من به خاطر امید به صبر، از محفل محبوبم دور مانده‌ام و با خودم تصمیمی گرفتم که حالا از آن تصمیم ناامید هستم.
مرده‌ام از رشک تا سوی حریفان دیده‌ام
دیگری می خورده و من در خمار افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من به خاطر حسادت بسیار مرده‌ام، چون در حالتی غم و اندوه، می‌بینم که رقبایم با خوشحالی از زندگی لذت می‌برند و من در دل‌نگرانی و افسردگی دست و پا می‌زنم.
خواری عشقت به هر بی‌اعتباری کی رسد؟
اعتبار من بس این کز اعتبار افتاده‌ام
هوش مصنوعی: بدبختی و ذلت عشق تو هرگز به کدام بی‌اعتباری می‌رسد؟ ارزش من تنها به این است که خودم از اعتبار افتاده‌ام.