گنجور

شمارهٔ ۳۲

کسی کجا خبر از حال زار من دارد؟
خبر ز حال دلم کردگار من دارد
خوشم چو شمع، اگر سوزدم وگر سازد
غم تو هرچه کند اختیار من دارد
فزود بیخودی‌ام بس که از خیال وصال
هزار نشاه، حسد بر خمار دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی کجا خبر از حال زار من دارد؟
خبر ز حال دلم کردگار من دارد
هوش مصنوعی: کسی نیست که از وضعیت بد من باخبر باشد، تنها خداست که از حال و اوضاع دلم آگاهی دارد.
خوشم چو شمع، اگر سوزدم وگر سازد
غم تو هرچه کند اختیار من دارد
هوش مصنوعی: من خوشحالم مانند شمع، حتی اگر خودم را بسوزانم یا غم تو دردسر سازد، زیرا هرکاری که بخواهد، اختیارش با من است.
فزود بیخودی‌ام بس که از خیال وصال
هزار نشاه، حسد بر خمار دارد
هوش مصنوعی: بیش از حد در عالم بی‌خودی غرق شده‌ام، تا جایی که به خاطر خیال وصال و هزار حالت شگفت‌انگیز، حسد بر حالت مستی‌ام فزونی می‌گیرد.