شمارهٔ ۲۴
اجزای من چو لاله گر از هم جدا شود
هر جزو آن به داغ دگر مبتلا شود
گویا ز عندلیب گرفتهست خاطرش
کو باد صبحدم که دل غنچه وا شود
بیگانهوار بگذرم از مردمان چشم
با دیدهام خیال تو چون آشنا شود
شمارهٔ ۲۳: چه بخت است این که داغ از سینهام پهلو بگرداندشمارهٔ ۲۵: پیش از اینش نظری با من درویش نبود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اجزای من چو لاله گر از هم جدا شود
هر جزو آن به داغ دگر مبتلا شود
هوش مصنوعی: اگر اجزای وجود من همچون لاله از هم فاصله بگیرند، هر کدام از آنها با درد و رنجی جدید روبهرو خواهد شد.
گویا ز عندلیب گرفتهست خاطرش
کو باد صبحدم که دل غنچه وا شود
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دل او از نغمهی بلبل پر شده است، مانند وزش نسیم صبح که باعث میشود گلهای غنچه باز شوند.
بیگانهوار بگذرم از مردمان چشم
با دیدهام خیال تو چون آشنا شود
هوش مصنوعی: من به طور غریب و بیمهر از کنار آدمها میگذرم و با چشمانم فقط تو را میبینم، گویی خیال تو برایم آشنا شده است.