گنجور

شمارهٔ ۲۵

پیش از اینش نظری با من درویش نبود
این زمان هست نگاهی که ازین پیش نبود
عمرها بار گل و لاله گشودم چو صبا
هیچ جز داغ درون و جگر ریش نبود
داغ مرهم طلب از چشم بتانم انداخت
ورنه هیچ از پی من چشم بداندیش نبود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش از اینش نظری با من درویش نبود
این زمان هست نگاهی که ازین پیش نبود
هوش مصنوعی: قبل از این، توجهی به من درویش نداشتند، اکنون نگاهی به من می‌شود که قبلاً وجود نداشت.
عمرها بار گل و لاله گشودم چو صبا
هیچ جز داغ درون و جگر ریش نبود
هوش مصنوعی: من سال‌ها به مانند نسیم به شکوفه‌ها و گل‌های زیبا پرداختم، اما در نهایت تنها رنج و درد درون را تجربه کردم و هیچ چیز دیگری برایم باقی نماند.
داغ مرهم طلب از چشم بتانم انداخت
ورنه هیچ از پی من چشم بداندیش نبود
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبای بتان برای من تسکینی به داغ و دردهایم می‌دهند، وگرنه هیچ نگاه بدبین و غم‌انگیزی به دنبال من نیست.