گنجور

شمارهٔ ۱۸ - تعریف چشمه اچول

اگر عمر ابد خواهی در ایام
ز آب چشمه اچول طلب، کام
سکندر آب اگر زین چشمه می‌خورد
برای چشمه حیوان نمی‌مرد
ندارد قدر این آب، آب حیوان
ازان تن زنده می‌ماند ازین جان
صفای چشمه بین، کز چند فرسنگ
نماید سنگ در آب، آب در سنگ
عروسی را که رخ شویند ازین آب
بتابد روی از مشّاطه در خواب
بود گر بید را زین آب، امّید
هلالستان نماید سایه بید
برد گر ابر ازین سرچشمه مایه
نیفتد بر زمین از ابر، سایه
اگر این آب، سوی باغ پوید
ید بیضا چو برگ از شاخه روید
درین سرچشمه گردد دیده بینا
به بر گو باد، بوی پیرهن را
صفا نوعی به سنگش نقش بسته
که بازار بلور از وی شکسته
وزد بر کوه اگر زین چشمه صرصر
کند سنگ سیه را رشک مرمر
مخوانش آب خضر از بی‌تمیزی
که هست از آبرو به در عزیزی
اشارت جانب این چشمه از دور
کند انگشت را فواره نور
ندارد آب کوثر این شرافت
شرافت فرض کردی، کو لطافت؟
کند گر امتحان سردی آب
نیارد پنجه مرجان دمی تاب
نمی‌آید به جوش این آب از آتش
هوس گو، زحمت بیهوده می‌کش
مگر یاقوت اینجا آب خورده؟
که آتش آبرویش را نبرده
ازان ماهی زند خود را به قلاب
که در آتش جهد از سردی آب
دهد لب‌تشنگان را با صد امّید
خط موجش برات عمر جاوید
خداوندا ندانم این چه آب است
که چشم خضر بر وی چون حباب است
به روی چشمه ماهی صف کشیده
چو مژگان‌های تر بر روی دیده
دمادم چشمه از ماهی تپیدن
کند چون چشم، انداز پریدن
دلی کاین چشمه را دیده‌ست در خواب
که از چاه زنخدان می‌خورد آب؟
نیابد تا ز چشم بد گزندی
بر این سرچشمه می‌باید سپندی
چه معجز می‌کند این چشمه نوش؟
که دایم دیگ سردش می‌زند جوش
بر این سرچشمه چندان در فشاندم
که دریا را به روی خود نشاندم
چه می‌پرسی حدیث باغ اچول
ارم بر سینه دارد داغ اچول

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر عمر ابد خواهی در ایام
ز آب چشمه اچول طلب، کام
هوش مصنوعی: اگر خواهان عمری جاودانه هستی، در روزهای زندگی خود از آب چشمه اچول استفاده کن و زندگی را شیرین و لذت‌بخش کن.
سکندر آب اگر زین چشمه می‌خورد
برای چشمه حیوان نمی‌مرد
هوش مصنوعی: اگر سکندر از این چشمه آب می‌نوشید، حیوانات برای این چشمه جان نمی‌دادند.
ندارد قدر این آب، آب حیوان
ازان تن زنده می‌ماند ازین جان
هوش مصنوعی: این آب ارزش چندانی ندارد، زیرا حیات واقعی از جان و روح سرچشمه می‌گیرد و نه از بدن.
صفای چشمه بین، کز چند فرسنگ
نماید سنگ در آب، آب در سنگ
هوش مصنوعی: زیبایی و روشنی چشمه را ببین که چگونه از چند فرسنگ دورتر، سنگی را در آب نمایان می‌سازد و همچنین آب را در سنگ نشان می‌دهد.
عروسی را که رخ شویند ازین آب
بتابد روی از مشّاطه در خواب
هوش مصنوعی: عروسی که صورتش را با این آب شست‌وشو بدهند، از زیبایی آن‌چنان در خواب ناز می‌کند که هر کسی را مجذوب می‌کند.
بود گر بید را زین آب، امّید
هلالستان نماید سایه بید
هوش مصنوعی: اگر بید در این آب رشد کند، امید به این است که سایه‌اش مانند هلال در ماه دیده شود.
برد گر ابر ازین سرچشمه مایه
نیفتد بر زمین از ابر، سایه
هوش مصنوعی: اگر ابر از این منبع برود، چیزی از آن بر زمین نمی‌افتد و تنها سایه‌ای از آن باقی می‌ماند.
اگر این آب، سوی باغ پوید
ید بیضا چو برگ از شاخه روید
هوش مصنوعی: اگر این آب به سوی باغ برود، مانند برگ‌هایی که از شاخه جدا می‌شوند، تغییرات شگرفی به وجود می‌آورد.
درین سرچشمه گردد دیده بینا
به بر گو باد، بوی پیرهن را
هوش مصنوعی: در این چشمه، چشمی روشن و آگاه خواهد شد. بنابراین، باد را بفرست تا بوی پیراهن را بیاورد.
صفا نوعی به سنگش نقش بسته
که بازار بلور از وی شکسته
هوش مصنوعی: صفا به گونه‌ای است که بر روی سنگش نقشی ایجاد کرده، به طوری که بازار بلور از این زیبایی‌ها خراب شده است.
وزد بر کوه اگر زین چشمه صرصر
کند سنگ سیه را رشک مرمر
هوش مصنوعی: اگر باد تند از این چشمه بر کوه بوزد، سنگ سیاه را به اندازه‌ای زیبا می‌کند که حتی بر مرمر هم حسودی کند.
مخوانش آب خضر از بی‌تمیزی
که هست از آبرو به در عزیزی
هوش مصنوعی: آب خضر را نخوان، زیرا به خاطر ناپاکی، عزت و اعتبار تو از بین می‌رود.
اشارت جانب این چشمه از دور
کند انگشت را فواره نور
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف چشمه‌ای می‌پردازد که از دور انگشت‌اش را به سوی خود می‌گیرد و نورانی است. تصویر به زیبایی نشان می‌دهد که چشمه‌ای روشن و درخشان، جذابیت خود را از فاصله‌ای دور نمایان کرده و توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.
ندارد آب کوثر این شرافت
شرافت فرض کردی، کو لطافت؟
هوش مصنوعی: آب کوثر به خودی خود شرافتی ندارد؛ تو این شرافت را برای آن تصور کردی، اما لطافت واقعی کجاست؟
کند گر امتحان سردی آب
نیارد پنجه مرجان دمی تاب
هوش مصنوعی: اگر امتحان و آزمایش سختی را از سر بگذرانیم، مانند مرجان درون آب سرد، به سختی می‌توانیم تاب بیاوریم.
نمی‌آید به جوش این آب از آتش
هوس گو، زحمت بیهوده می‌کش
هوش مصنوعی: این آب به خاطر حرارت و خواسته‌های تو به جوش نمی‌آید، پس بی‌خود زحمت نکش.
مگر یاقوت اینجا آب خورده؟
که آتش آبرویش را نبرده
هوش مصنوعی: آیا یاقوت در اینجا آب خورده است که آتش نتوانسته لایه‌های زیبایش را از بین ببرد؟
ازان ماهی زند خود را به قلاب
که در آتش جهد از سردی آب
هوش مصنوعی: آن ماهی که در قلاب گیر کرده، برای خلاصی از سرمای آب به شدت تلاش می‌کند و در واقع در حال تلاش است تا از شرایط سخت خود رها شود.
دهد لب‌تشنگان را با صد امّید
خط موجش برات عمر جاوید
هوش مصنوعی: موج دریا به تشنه‌لبان امید می‌دهد و وعده‌ی زندگی ابدی را به آنها می‌سپرد.
خداوندا ندانم این چه آب است
که چشم خضر بر وی چون حباب است
هوش مصنوعی: خداوندا، نمی‌دانم این چه آبی است که چشمان خضر، همچون حباب، بر روی آن تمرکز کرده‌اند.
به روی چشمه ماهی صف کشیده
چو مژگان‌های تر بر روی دیده
هوش مصنوعی: موج‌های آبی در سطح چشمه مانند مژگانی نرم و تازه بر روی چشم‌ها صف کشیده‌اند.
دمادم چشمه از ماهی تپیدن
کند چون چشم، انداز پریدن
هوش مصنوعی: چشمه مانند چشمی که از اشک پر می‌شود، به طور مداوم از ماهی جاری می‌شود و به نظر می‌رسد که آماده پریدن است.
دلی کاین چشمه را دیده‌ست در خواب
که از چاه زنخدان می‌خورد آب؟
هوش مصنوعی: دل کسی که این چشمه را در خواب دیده باشد، چگونه می‌تواند از چاهی که در زنخدان است، آب بنوشد؟
نیابد تا ز چشم بد گزندی
بر این سرچشمه می‌باید سپندی
هوش مصنوعی: برای حفظ این منبع و جلوگیری از آسیب‌های بیرونی، باید از چیزهایی مثل اسپند استفاده کنیم تا آن را از نظر آسیب‌های چشم بد در امان نگه داریم.
چه معجز می‌کند این چشمه نوش؟
که دایم دیگ سردش می‌زند جوش
هوش مصنوعی: این چشمه نوش چه خاصیتی دارد که همیشه آب آن به جوش می‌آید، حتی وقتی داغ نمی‌شود.
بر این سرچشمه چندان در فشاندم
که دریا را به روی خود نشاندم
هوش مصنوعی: من آنقدر از این منبع آب ریختم که دریا را بر روی خود به نمایش گذاشتم.
چه می‌پرسی حدیث باغ اچول
ارم بر سینه دارد داغ اچول
هوش مصنوعی: چرا درباره داستان باغ اچول سوال می‌کنی؟ این باغ دارای دلی پر درد و زخم است.