شمارهٔ ۶۳
دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگریست
بهر یک پروانه از هر سو چراغ دیگریست
هر طرف رنگی دگر برمیکند نظّارهاش
ساقی ما گلگل امشب از ایاغ دیگریست
آنکه او را روز و شب در کعبه میجویی سراغ
پیش رندان در خراباتش سراغ دیگریست
روزنم هرگز چنین روشن نبود از ماهتاب
کلبه ما روشن امشب از چراغ دیگریست
شیشه را گیرم به لب ساقی چو ساغر کم دهد
امشبم در بادهپیمایی دماغ دیگریست
طعنه وارستگی تا چند قدسی را هنوز
بر دل از هر حلقه زلف تو داغ دیگریست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگریست
بهر یک پروانه از هر سو چراغ دیگریست
هوش مصنوعی: دل هر فرد مانند یک کانون عشق است که گرما و دردهای مختلفی را از سمتهای مختلف احساس میکند. به این معنا که هر کسی به نوعی تحت تأثیر عشقها و دردهای متفاوتی قرار دارد، به طوری که برای هر پروانهای که به سمت او میآید، نوری وجود دارد که آن را جذب میکند.
هر طرف رنگی دگر برمیکند نظّارهاش
ساقی ما گلگل امشب از ایاغ دیگریست
هوش مصنوعی: امشب ساقی ما با گلابی جدید و عطر تازهای، هر جا که نگاه میکنیم رنگ و جلوهای متفاوت دارد.
آنکه او را روز و شب در کعبه میجویی سراغ
پیش رندان در خراباتش سراغ دیگریست
هوش مصنوعی: آن کسی که در کعبه ای به دنبال او هستی، در واقع باید از رندها و پریشانحالیها در مکانهای خراباتی سراغش را بگیری.
روزنم هرگز چنین روشن نبود از ماهتاب
کلبه ما روشن امشب از چراغ دیگریست
هوش مصنوعی: امشب کلبه ما به شکلی روشن و پرنور است که هرگز در هیچ روزی این قدر روشن نبوده است، و این روشنی نه به خاطر نور ماه، بلکه به دلیل یک چراغ دیگر است.
شیشه را گیرم به لب ساقی چو ساغر کم دهد
امشبم در بادهپیمایی دماغ دیگریست
هوش مصنوعی: من لیوان را به لب ساقی میزنم، زیرا اگر امشب کمتری به من بدهد، در دل بادهنوشی دیگری هست.
طعنه وارستگی تا چند قدسی را هنوز
بر دل از هر حلقه زلف تو داغ دیگریست
هوش مصنوعی: تا کی باید از برکت آزادگی و روحانیت تو، دلم تحت تأثیر زلفهای تو داغ دیگری را تحمل کند؟