شمارهٔ ۵۱
دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا را
حباب از خیمه نتواند که پوشد روی دریا را
ملک در موسم گل آروی جام می دارد
چرا چون دیو باید داشتن در شیشه صهبا را؟
به چشم خونفشان رفتم ز شهرستان برون روزی
چو جیب غنچه پر کردم ز گل دامان صحرا را
نسیمی نگذرد بر شاخ گل در گلشن کنعان
که خاری نشکند در سینه از غیرت زلیخا را
در آب دیده چون گرداب از آن بر خویش میپیچم
که سودای که یا رب در خروش آورده دریا را
مرا قید محبت زندگی وارستگی مرگ است
به سر افتم چو سرو از گل برون آرم اگر پا را
سر کوی محبت تنگ باشد بر هوسناکان
فضای شهر زندان مینماید اهل صحرا را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا را
حباب از خیمه نتواند که پوشد روی دریا را
هوش مصنوعی: دل دیوانه به راحتی نمیتواند نصیحتهای خردمندانه را بپذیرد. همانطور که حباب نمیتواند سطح دریا را بپوشاند.
ملک در موسم گل آروی جام می دارد
چرا چون دیو باید داشتن در شیشه صهبا را؟
هوش مصنوعی: در فصل گل و زیبایی، شاه در حال نوشیدن جام است؛ اما چرا باید مانند دیوانهها در شیشه، شراب را نگه دارد؟
به چشم خونفشان رفتم ز شهرستان برون روزی
چو جیب غنچه پر کردم ز گل دامان صحرا را
هوش مصنوعی: روزی از شهر بیرون رفتم و با چشمانی پر از اشک و اندوه، دامن صحرا را پر از گلها کردم.
نسیمی نگذرد بر شاخ گل در گلشن کنعان
که خاری نشکند در سینه از غیرت زلیخا را
هوش مصنوعی: نسیمی به شاخ گل در باغ کنعان نمیوزد که در دل کسی از عشق و غیرت زلیخا خاری به وجود نیاید.
در آب دیده چون گرداب از آن بر خویش میپیچم
که سودای که یا رب در خروش آورده دریا را
هوش مصنوعی: چشمهایم مانند دریایی متلاطم است و من از آن به خودم میپیچم؛ زیرا تفکری در درونم به شدت جوشان و هیجانزاست که باعث ایجاد این حالت شده است.
مرا قید محبت زندگی وارستگی مرگ است
به سر افتم چو سرو از گل برون آرم اگر پا را
هوش مصنوعی: محبت من به زندگی سبب رهاییام از مرگ است. اگر بتوانم مانند سرو از میان گلها بیرون بیایم، همچنان با افتخار و آزاد زندگی میکنم.
سر کوی محبت تنگ باشد بر هوسناکان
فضای شهر زندان مینماید اهل صحرا را
هوش مصنوعی: در منطقهای که عشق و محبت حاکم است، جا برای کسانی که به شهوات دنیوی وابستهاند، بسیار محدود است. در حالی که وضعیت شهر به گونهای است که برای مردمی که از زندگی در صحرا آمدهاند، مانند زندان به نظر میرسد.
حاشیه ها
1398/10/20 19:01
ملک در موسم گل آرزوی جام می دارد----درست است