شمارهٔ ۳۸
به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنجا
هزار فتنه ز هر سو شود بلند آنجا
شب فراق تو مهمان آن غمآبادم
که صبح هم نکند میل نوشخند آنجا
مرا چو سینه کنی چاک آنقدر بگذار
که ناخنی شودم گاهگاه بند آنجا
مرا ز صیدگه خود مران که عمری شد
چو حلقه دوختهام دیده بر کمند آنجا
مرا بسوز به محفل برای دفع گزند
که داغ میشوم از گرمی سپند آنجا
گرفته خانه به کوی سهیقدان قدسی
مگر شود نظر کوتهش بلند آنجا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.