شمارهٔ ۳۸
به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنجا
هزار فتنه ز هر سو شود بلند آنجا
شب فراق تو مهمان آن غمآبادم
که صبح هم نکند میل نوشخند آنجا
مرا چو سینه کنی چاک آنقدر بگذار
که ناخنی شودم گاهگاه بند آنجا
مرا ز صیدگه خود مران که عمری شد
چو حلقه دوختهام دیده بر کمند آنجا
مرا بسوز به محفل برای دفع گزند
که داغ میشوم از گرمی سپند آنجا
گرفته خانه به کوی سهیقدان قدسی
مگر شود نظر کوتهش بلند آنجا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنجا
هزار فتنه ز هر سو شود بلند آنجا
هوش مصنوعی: هر جا که تو فعالیت و تلاش کنی، در آنجا هزاران مشکل و چالش از هر طرف نمودار خواهد شد.
شب فراق تو مهمان آن غمآبادم
که صبح هم نکند میل نوشخند آنجا
هوش مصنوعی: در شب جدایی از تو، در مکانی پر از غم و اندوه به سر میبرم که حتی صبح هم نمیتواند مرا به لبخند و شادی دعوت کند.
مرا چو سینه کنی چاک آنقدر بگذار
که ناخنی شودم گاهگاه بند آنجا
هوش مصنوعی: من را آنقدر زجر نده که به درد بیفتم، اما اجازه بده گهگاهی به یاد تو و دردت بیفتم و ناخودآگاه از عواطف خود بیخبر نباشم.
مرا ز صیدگه خود مران که عمری شد
چو حلقه دوختهام دیده بر کمند آنجا
هوش مصنوعی: من را از دام خود دور مکن، چون سالهاست که مانند حلقهای در دام تو افتادهام و چشمانم را بر آن کمند (دام) باز کردهام.
مرا بسوز به محفل برای دفع گزند
که داغ میشوم از گرمی سپند آنجا
هوش مصنوعی: مرا در جمع بسوزان تا از آسیبها دور بمانم، زیرا در آنجا از گرمی آتش دچار مصیبت میشوم.
گرفته خانه به کوی سهیقدان قدسی
مگر شود نظر کوتهش بلند آنجا
هوش مصنوعی: در کوی معشوقی که قدش بلند و زیباست، دل و چشم من را گرفتهاند. آیا ممکن است که اگر نظر من از دور به او بیفتد، قد و بلندیاش را ببینم؟