گنجور

شمارهٔ ۳۷

تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا
به آفتاب نسب می‌رسد چراغ مرا
غم تو گر نکشد دامنم ازین کشور
چنان روم که نیابی دگر سراغ مرا
به ناز ناخن اهل ملامتم چه نیاز
چو گر مخونی غم تازه کرد داغ مرا
چو غنچه چند زیم تنگدل ز خاطر جمع؟
نسیم کو که پریشان کند دماغ مرا؟
دلم ز باد خزان تازه می‌شود قدسی
چه احتیاج نسیم بهار باغ مرا؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا
به آفتاب نسب می‌رسد چراغ مرا
هوش مصنوعی: بدون وجود شراب، نمی‌توان به آرامش و شادی دست پیدا کرد. چراغ من تنها در تابش آفتاب می‌درخشد و به همین نسبت به من وابسته است.
غم تو گر نکشد دامنم ازین کشور
چنان روم که نیابی دگر سراغ مرا
هوش مصنوعی: اگر غم تو مرا از این سرزمین دور نکند، چنان می‌روم که دیگر هرگز مرا پیدا نخواهی کرد.
به ناز ناخن اهل ملامتم چه نیاز
چو گر مخونی غم تازه کرد داغ مرا
هوش مصنوعی: به زیبایی و ناز ناخن کسی که همیشه بر من عیب می‌گیرد نیازی نیست، زیرا وقتی که غم می‌آید، زخم دلم تازه می‌شود.
چو غنچه چند زیم تنگدل ز خاطر جمع؟
نسیم کو که پریشان کند دماغ مرا؟
هوش مصنوعی: چرا باید به خاطر احساسات تلخ و ناراحت‌کننده خودم را در تنگنای خودم نگه‌دارم؟ آیا نسیمی نیست که بتواند ذهن و افکار مرا رها کند و آرامش بخشد؟
دلم ز باد خزان تازه می‌شود قدسی
چه احتیاج نسیم بهار باغ مرا؟
هوش مصنوعی: دل من با وزش باد پاییزی دوباره زنده می‌شود. ای قدسی، باغ من را چه نیازی به نسیم بهار است؟

حاشیه ها

1397/05/04 08:08

سلام
مصرع دوم بیت سوم "گرم خونی" درسته
چقدر این اضافه مقلوب،بار معنایی زیادی رو به دوش می کشه
هم معنی خون تازه و روان میده و هم معنی رایج الان که خونگرم باشه و بسیار زیباست