شمارهٔ ۳۱
شبی هرکس به بزم دلستانی جا کند خود را
دمی صدبار دل با دیدهاش سودا کند خود را
شب وصل است و دل عهد خیالت تازه میسازد
که امشب فارغ از تنهایی فردا کند خود را
عنان دل به دست بیخودی افتاده میترسم
که بیتابانه حرفی گوید و رسوا کند خود را
به دشت بیسرانجامی چنان گردیده قدسی گم
که عمری بایدش گردید تا پیدا کند خود را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.