شمارهٔ ۳۰
میزند نشتر تدبیر شب و روز مرا
مصلحت چیست به این مصلحت آموز مرا؟
هست حق نمکی بر منش از دیده شور
آنکه چشم بدش افکند به این روز مرا
عید نوروز من آنست که پیشم باشی
چون نباشی تو چه عیدست و چه نوروز مرا؟
طبعم افسرده شد از فکر حریفی خواهم
که کند گرم به یک بیت گلوسوز مرا
میبرد هر نفسم بر سر راهی چو صبا
بوالهوس کرده نگاه هوساندوز مرا
کرده انگشتنما داغ جنونم قدسی
چه کند بهتر ازین کوکب فیروز مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میزند نشتر تدبیر شب و روز مرا
مصلحت چیست به این مصلحت آموز مرا؟
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دردهای روزمره و تلاشهای پیوستهاش در زندگی سخن میگوید و میپرسد که این تلاش و تدبیر برای چه مصلحتی انجام میشود. او به نوعی از زندگی احساس نارضایتی دارد و به دنبال درک عمیقتری از دلیل این سختیها و مشقتهاست.
هست حق نمکی بر منش از دیده شور
آنکه چشم بدش افکند به این روز مرا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی به تأثیرات و مشکلاتی که به خاطر ناپاکی و بدبینی دیگران به او وارد شده، اشاره میکند. او تصور میکند که این مسائل به نوعی به "حق" و "نمک" وجود او آسیب میزنند. این فرد به شدت تحت تأثیر ناپاکی و دیدههای بدی است که دیگران به او افکندهاند و نتیجهاش مشکلاتی است که در روزگارش تجربه میکند.
عید نوروز من آنست که پیشم باشی
چون نباشی تو چه عیدست و چه نوروز مرا؟
هوش مصنوعی: عید نوروز برای من زمانی است که تو در کنارم باشی؛ اگر تو نباشی، نه عید برای من معنی دارد و نه نوروز.
طبعم افسرده شد از فکر حریفی خواهم
که کند گرم به یک بیت گلوسوز مرا
هوش مصنوعی: روحم از خیال یک رفیق پژمرده شده که با یک بیت شعر میتواند جانم را گرم کند و شاداب کند.
میبرد هر نفسم بر سر راهی چو صبا
بوالهوس کرده نگاه هوساندوز مرا
هوش مصنوعی: هر نفس من مرا به جایی میبرد، مانند نسیمی که متوجه آرزوها و خواستههایم میشود.
کرده انگشتنما داغ جنونم قدسی
چه کند بهتر ازین کوکب فیروز مرا
هوش مصنوعی: مجنون کردن من چه کار بهتری میتواند بکند از اینکه بخواهد برسم و ستارهی خوشبختم را در آسمان نشان دهد؟