شمارهٔ ۲۷
ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا
لب بسته ناامیدی ازین گفتگو مرا
در چشم خلق بس که مرا خوار کردهای
نشناسد آب روی، کس از آب جو مرا
دور از تو کار خنجر الماس میکند
ساقی گر آب خضر کند در گلو مرا
من دل به خال و خط ندهم مهر پیشه کن
بلبل نیم که مست کند رنگ و بو مرا
پیمان ما به باده درست است دادهاند
روز نخست دست به دست سبو مرا
خوردم هزار زخم نمایان ز تیر او
هرگز نبود لطف چنین، چشم ازو مرا
قدسی چه حال است که آلودهتر شوم
هرچند آب دیده کند شستشو مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا
لب بسته ناامیدی ازین گفتگو مرا
هوش مصنوعی: بسیاری از آرزوها و خواستههایم بیان نشدهاند و از ناامیدیام در این گفتگو، نمیتوانم حتی کلمهای بر زبان بیاورم.
در چشم خلق بس که مرا خوار کردهای
نشناسد آب روی، کس از آب جو مرا
هوش مصنوعی: به دلیل رفتار و کردار ناشایست تو، مردم به اندازهای مرا بیارزش دیدهاند که دیگر نمیتوانند به چهرهام توجه کنند و حتی صدای آب زلالی که از چشمه به گوش میرسد را با من مرتبط کنند.
دور از تو کار خنجر الماس میکند
ساقی گر آب خضر کند در گلو مرا
هوش مصنوعی: ساقی اگر حتی آب حیات را در گلویم بریزد، باز هم دوری تو باعث میشود که همه چیز بیفایده باشد و درد من را تسکین ندهد.
من دل به خال و خط ندهم مهر پیشه کن
بلبل نیم که مست کند رنگ و بو مرا
هوش مصنوعی: من قلبم را به زیباییها و نشانهها نمیسپارم؛ مثل بلبل نیستم که با رنگها و عطرها مست شوم. بهتر است قدر دل و احساس خود را بیشتر بدانم.
پیمان ما به باده درست است دادهاند
روز نخست دست به دست سبو مرا
هوش مصنوعی: ما از ابتدا با هم پیمان کردهایم که به سراغ باده برویم و این دوستی و عزم را به همدیگر دادهایم.
خوردم هزار زخم نمایان ز تیر او
هرگز نبود لطف چنین، چشم ازو مرا
هوش مصنوعی: زخمهای زیادی از تیر او بر قلبم نشسته است، اما هرگز شایستهی این گونه لطف و محبت نبودهام، بنابراین از او چشمپوشی میکنم.
قدسی چه حال است که آلودهتر شوم
هرچند آب دیده کند شستشو مرا
هوش مصنوعی: این شعر به حالتی اشاره دارد که در آن، حتی با وجود تلاش برای پاک شدن و شستشو، شخص احساس میکند که کماکان در آلودگی و ناپاکی باقی مانده است. این بیانگر یأس یا ناامیدی از تغییر و بهبود وضعیت خود است. به نوعی، فرد به عمیقتر بودن زخمها و آلودگیهای درونی خود اشاره دارد که با تلاشهای ظاهری هم نمیتوانند کاملاً پاک شوند.