گنجور

شمارهٔ ۲۳

شد دهان شکرگو هر زخم نخجیر ترا
صید پیکان‌خورده داند لذت تیر ترا
جز حدیث بیستون در بزم شیرین نگذرد
آفرین ای ناله فرهاد تاثیر ترا
جور کن چندان که بتوانی که روز بازخواست
بر زبان شکوه شکر آید عنان‌گیر ترا
از چه خاکی ای دل ویران که از روز ازل
هیچ‌کس از پیش خود نگرفت تعمیر ترا
بر در دیوانگی زد بر سر کوی تو دل
تا به گردن افکند زلف چو زنجیر ترا
صید دل نزدیک و تیر غمزه دائم در کمان
ای شکارانداز باعث چیست تاخیر ترا؟
گر خطایی رفت قدسی حرف نومیدی مزن
کی کریمان بر تو می‌گیرند تقصیر ترا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد دهان شکرگو هر زخم نخجیر ترا
صید پیکان‌خورده داند لذت تیر ترا
هوش مصنوعی: هر زخمی که به جان می‌زنند، تو را به یاد تلخی‌ها می‌اندازد، اما با این حال، شکرگویی از این تجربیات را فراموش نکرده‌ای. تو به مثابه‌ی شکارچی زخمی که تیر خورده، لذت‌ها و دردهایت را درک می‌کنی.
جز حدیث بیستون در بزم شیرین نگذرد
آفرین ای ناله فرهاد تاثیر ترا
هوش مصنوعی: جز داستان بیستون، در این محفل دلنشین، هیچ چیزی بهتر از ناله‌های فرهاد نیست. ای ناله‌ی تو، تأثیر عمیقی دارد.
جور کن چندان که بتوانی که روز بازخواست
بر زبان شکوه شکر آید عنان‌گیر ترا
هوش مصنوعی: هرچقدر که میتوانی ظلم و بی‌عدالتی کن، اما این را بدان که در روز قضاوت، فقط می‌توانی به زبان شکایت و سپاس بگویی تا خداوند تو را پس خواهد گرفت.
از چه خاکی ای دل ویران که از روز ازل
هیچ‌کس از پیش خود نگرفت تعمیر ترا
هوش مصنوعی: ای دل ویران، از کدام سرزمین نشأت گرفته‌ای که از آغاز آفرینش، هیچ‌کس به فکر ترمیم و نوسازی تو نبوده است؟
بر در دیوانگی زد بر سر کوی تو دل
تا به گردن افکند زلف چو زنجیر ترا
هوش مصنوعی: دل دیوانه‌ام به در خانه‌ات آمده و از شوق تو، زلفت را همچون زنجیری بر گردن خود افکنده است.
صید دل نزدیک و تیر غمزه دائم در کمان
ای شکارانداز باعث چیست تاخیر ترا؟
هوش مصنوعی: دلش را به راحتی می‌تواند شکار کند، اما همیشه تیر ناز و نازک چشمش آماده است. ای شکارچی، چرا در به دام انداختن او تاخیر می‌کنی؟
گر خطایی رفت قدسی حرف نومیدی مزن
کی کریمان بر تو می‌گیرند تقصیر ترا
هوش مصنوعی: اگر اشتباهی از تو سر زد، ناامیدی به زبان نیاور. زیرا کرامت‌مداران، خطاهای تو را می‌بخشند و عذر تو را خواهند پذیرفت.