گنجور

شمارهٔ ۱۶

فکند از نظری دیده حسود مرا
ز خویش کرده جدا آتشی چو دود مرا
غرور کعبه روانم دلیل بتکده شد
وگرنه تاب فراق حرم نبود مرا
روا مدار که گردد مزید خواهش غیر
نوازش ستمی کز تو چشم بود مرا
ز سیر گلشن وصلت چه طرف بربستم
به غیر از این که به دل حسرتی فزود مرا
ز رشک می‌زند امروز نشتر طعنم
کسی که دوش به عشق تو می‌ستود مرا
ز شکر عشق نبندم زبان که ایامی
ز دل به ناخن غم عقده‌ها گشود مرا
چه حاجت است تامل به قتل همچو منی
همان به است که بسمل کنند زود مرا
اسیر بخت سیاهم گذشت از آن قدسی
که زنگ از آینه دل توان زدود مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فکند از نظری دیده حسود مرا
ز خویش کرده جدا آتشی چو دود مرا
هوش مصنوعی: نگاه حسود باعث شد که چشمم از خوشی دور بماند و حالا مثل دودی آتشین از درونی تلخ و بی‌قراری رنج می‌برم.
غرور کعبه روانم دلیل بتکده شد
وگرنه تاب فراق حرم نبود مرا
هوش مصنوعی: غرور و افتخار کعبه، دلیل و انگیزه‌ای برای رفتن به بتکده شد، و اگر این حس نبود، طاقت دوری از حرم را نداشتم.
روا مدار که گردد مزید خواهش غیر
نوازش ستمی کز تو چشم بود مرا
هوش مصنوعی: این شعر به معنای این است که اجازه نده که خواسته‌های کسی به دلیل بی‌مهری و سختگیری‌ات افزایش یابد، زیرا این بی‌توجهی و ستم از جانب تو به من آسیب خواهد زد.
ز سیر گلشن وصلت چه طرف بربستم
به غیر از این که به دل حسرتی فزود مرا
هوش مصنوعی: از زیبایی‌های وصال و ملاقات با معشوق چه چیزی نصیب من شد جز این که بر دل‌ام حسرتی بیشتر افزوده شد؟
ز رشک می‌زند امروز نشتر طعنم
کسی که دوش به عشق تو می‌ستود مرا
هوش مصنوعی: امروز کسی که دیروز به عشق تو از من تعریف می‌کرد، به خاطر حسادت به من ضربه می‌زند.
ز شکر عشق نبندم زبان که ایامی
ز دل به ناخن غم عقده‌ها گشود مرا
هوش مصنوعی: من هرگز از شکر عشق سخن نمی‌رانم، زیرا روزهایی بوده که با دل‌خوری و غم، رازهای درونم را آشکار کرده‌ام.
چه حاجت است تامل به قتل همچو منی
همان به است که بسمل کنند زود مرا
هوش مصنوعی: نیازی به فکر کردن درباره‌ی کشته شدن همچون من نیست، بهتر است که زود مرا به قتل برسانند.
اسیر بخت سیاهم گذشت از آن قدسی
که زنگ از آینه دل توان زدود مرا
هوش مصنوعی: من در چنگال بخت شوم خود هستم و از آن حالت معنوی که می‌تواند دلتنگی‌هایم را از دل پاک کند، عبور کردم.