گنجور

شمارهٔ ۱۴

کی حرف ملامت شکند خاطر ما را؟
خصمی به چراغم نبود باد صبا را
در سایه دیوار خودم خفته غمی نیست
گر بر سر من سایه نیفتاد هما را
یا منع من از دیدن رویش منمایید
یا دیده گشایید و ببینید خدا را
گردیده بلا رام مبادا رمد از دل
زنهار به دردم مکن اظهار دوا را
یا رب ز چه از خرمن ما برنکند دود
برقی که بسوزد به دل خاک گیا را
بر چهره ز خوناب کسی رنگ نبیند
گر ناخن غیرت نخراشد دل ما را
احباب تسلی به خیال تو نگشتند
انصاف صلایی نزد این مشت گدا را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی حرف ملامت شکند خاطر ما را؟
خصمی به چراغم نبود باد صبا را
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند ما را از دغدغه‌ها و قضاوت‌ها بگریزد؟ دشمنی وجود نداشت، بادی که به آرامی وزید.
در سایه دیوار خودم خفته غمی نیست
گر بر سر من سایه نیفتاد هما را
هوش مصنوعی: در کنار دیوار خودم آرامش دارم و هیچ غمی ندارم، حتی اگر سرنوشت به من سایه نیفکند.
یا منع من از دیدن رویش منمایید
یا دیده گشایید و ببینید خدا را
هوش مصنوعی: یا اجازه ندهید که من چهره‌ات را ببینم، یا چشمانتان را باز کنید و خدا را ببینید.
گردیده بلا رام مبادا رمد از دل
زنهار به دردم مکن اظهار دوا را
هوش مصنوعی: بلا یا مشکل نمی‌تواند تغییر کند؛ امیدوارم که این ناراحتی از دل من دور شود. از تو می‌خواهم که در مورد درد من صحبت نکنی و درمان را نشان ندهی.
یا رب ز چه از خرمن ما برنکند دود
برقی که بسوزد به دل خاک گیا را
هوش مصنوعی: خداوندا، چرا آتش و دود از محصول ما برنمی‌خیزد تا خاک و گیاه را بسوزاند؟
بر چهره ز خوناب کسی رنگ نبیند
گر ناخن غیرت نخراشد دل ما را
هوش مصنوعی: اگر کسی از خون و گریه زار باشد، هیچ رنگی بر چهره‌اش نمایان نخواهد شد، مگر این که غیرت ما را آن‌قدر بیدار کند که دل‌مان را آزرده سازد.
احباب تسلی به خیال تو نگشتند
انصاف صلایی نزد این مشت گدا را
هوش مصنوعی: دوستانم نتوانستند با یاد تو دلداری پیدا کنند. انصافاً صدای بلند این جمع گدایان به گوش نمی‌رسد.