گنجور

شمارهٔ ۱۰

از جا نبرد صحبت اهل هوس مرا
آتش نیم که تیز کند خار و خس مرا
آمیزشم چو جغد شگون نیست بر کسی
گو آشنای خویش مدان هیچ‌کس مرا
هنگام عرض حال ز چین جبین تو
در سینه چون حباب گره شد نفس مرا
بر من زمانه منت بال هما نهد
افتد به سر چو سایه بال مگس مرا
دنبال کاروان بلا عشق دم‌به‌دم
آواز می‌کند به زبان جرس مرا
ای عندلیب نیست مرا بر تو حسرتی
گلشن ترا مبارک و کنج قفس مرا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از جا نبرد صحبت اهل هوس مرا
آتش نیم که تیز کند خار و خس مرا
هوش مصنوعی: صحبت‌های افرادی که به لذت‌ها و هوس‌ها علاقه‌مند هستند، نتوانسته مرا از جایی که هستم، خارج کند. حداقل آتش این گفت‌وگوها به اندازه‌ای نیست که درد و رنج مرا بیشتر کند.
آمیزشم چو جغد شگون نیست بر کسی
گو آشنای خویش مدان هیچ‌کس مرا
هوش مصنوعی: دوست من، من مانند جغدی هستم که در ارتباط با دیگران خوش یمن نیست؛ از این رو، به هیچ‌کس نمی‌توانی بگویی که من آشنای تو هستم.
هنگام عرض حال ز چین جبین تو
در سینه چون حباب گره شد نفس مرا
هوش مصنوعی: در زمانی که درباره احوال خود صحبت می‌کنم، وقتی به چین‌های پیشانی تو نگاه می‌کنم، حس می‌کنم نفس من در سینه‌ام مانند حبابی در حال گره خوردن است.
بر من زمانه منت بال هما نهد
افتد به سر چو سایه بال مگس مرا
هوش مصنوعی: زمانه بر من مانند سایه‌ای در حال پرواز است که همچون بال مگس بر سرم می‌افتد.
دنبال کاروان بلا عشق دم‌به‌دم
آواز می‌کند به زبان جرس مرا
هوش مصنوعی: در جستجوی کاروان درد و رنج، عشق هر لحظه مرا با صدای ناقوس خود صدا می‌زند.
ای عندلیب نیست مرا بر تو حسرتی
گلشن ترا مبارک و کنج قفس مرا
هوش مصنوعی: ای بلبل، من به تو حسرت نمی‌خورم. باغ تو پر از زیبایی و خوشی است، اما من در قفس خودم مانده‌ام.