گنجور

شمارهٔ ۷۶

ای مزرع مهر تو دل من
وی تخم غم تو در گِل من
یک عمر ز کشت و کار این دشت
شد تخم غم تو حاصل من
بس غوطه زدم به بحر حیرت
تا کوی تو گشت ساحل من
از داغ دلم نگردی آگه
تا لاله بروید از گل من
از جنبش تیغ ابروانت
خون می جهد از مفاصل من
پروانه جان فشانیم ده
ای روی تو شمع محفل من
باری به جمال خویش بنگر
چون بگذری از مقابل من
ای یک گره از شکنج زلفت
حلّال هزار مشکل من
دیوانه شوم اگر نباشد
زلف سهیت سلاسل من

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مزرع مهر تو دل من
وی تخم غم تو در گِل من
هوش مصنوعی: ای دلم، مزرعه‌ی محبت تو هستی و غم‌های تو مانند دانه‌هایی هستند که در خاک وجود من کاشته شده‌اند.
یک عمر ز کشت و کار این دشت
شد تخم غم تو حاصل من
هوش مصنوعی: یک عمر در این سرزمین زحمت کشیدم و به نتیجه‌ای جز غم و اندوه تو نرسیدم.
بس غوطه زدم به بحر حیرت
تا کوی تو گشت ساحل من
هوش مصنوعی: مدت زیادی در دریای سردرگمی غوطه‌ور بودم تا اینکه سرانجام به جایی رسیدم که کوی تو برایم چون ساحلی امن و آرامش‌بخش شد.
از داغ دلم نگردی آگه
تا لاله بروید از گل من
هوش مصنوعی: اگر از غم و درد دل من آگاه شوی، همانند لاله‌ای که از گل من می‌روید، ممکن است به حال من رحم کنی.
از جنبش تیغ ابروانت
خون می جهد از مفاصل من
هوش مصنوعی: تیغ ابروانت به قدری زیبا و جذاب است که مثل تیزی یک شمشیر، از وجود من خون می‌ریزد.
پروانه جان فشانیم ده
ای روی تو شمع محفل من
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا، ما جان خود را فدای تو می‌کنیم، زیرا تو نور زندگی‌ام هستی و در کنار تو، همه‌چیز به جشن و شادی تبدیل می‌شود.
باری به جمال خویش بنگر
چون بگذری از مقابل من
هوش مصنوعی: لحظه‌ای به زیبایی خود توجه کن زمانی که از کنار من می‌گذری.
ای یک گره از شکنج زلفت
حلّال هزار مشکل من
هوش مصنوعی: ای کسی که پیچش زلف تو هزار مسئله من را حل می‌کند.
دیوانه شوم اگر نباشد
زلف سهیت سلاسل من
هوش مصنوعی: اگر زلف زیبای تو نباشد، دیوانه و ویران خواهم شد، زیرا زلف تو همانند زنجیری است که مرا به خود وابسته کرده است.