شمارهٔ ۷۴
هان ای مُغَنّی صبح شد برخیز و چنگی ساز کن
ناخن براندامش بزن وز خواب چشمش باز کن
برخاست مرغ صبح خوان برداشت نوبت را فغان
از خواب مستی خیز هان برگ صبوحی ساز کن
ساقی بهنگام صبوح آن جام راحت بخش را
پیش آر از دوران نوح، انجام را آغاز کن
همچون مسیحا رخت خود بر گردۀ گردون بنه
وین زنگ پر آهنگ را از گردن خر باز کن
شام فراق ار پیش شد صبح وصال آمد زپِی
برخیز و ساز راز دل با آن بت طنّاز کن
با خرقۀ زهد و ورع زنّار نتوان داشتن
یا سُبحه از کف باز نِه یا رشته ای ابراز کن
تا چند سازی در جهان با خار و خاشاک آشیان
ای مرغ لاهوتی مکان بر اوج خود پرواز کن
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هان ای مُغَنّی صبح شد برخیز و چنگی ساز کن
ناخن براندامش بزن وز خواب چشمش باز کن
هوش مصنوعی: ای آوازخوان، صبح شده، بیدار شو و ساز بزن. ناخن را بر اندامش بزن و او را از خواب بیدار کن.
برخاست مرغ صبح خوان برداشت نوبت را فغان
از خواب مستی خیز هان برگ صبوحی ساز کن
هوش مصنوعی: پرنده صبحگاهی با صدای دلنشینش بهپرواز درآمد و وقت آن شده که از خواب عمیق بیدار شویم. بیدار شو و لحظهای شاداب را برای خودت بساز.
ساقی بهنگام صبوح آن جام راحت بخش را
پیش آر از دوران نوح، انجام را آغاز کن
هوش مصنوعی: ای ساقی، در زمان صبحانه، آن جامی که راحتی میآورد را جلو بیاور. از زمان نوح، پایان را به آغاز تبدیل کن.
همچون مسیحا رخت خود بر گردۀ گردون بنه
وین زنگ پر آهنگ را از گردن خر باز کن
هوش مصنوعی: مانند مسیح که زندگی تازهای به دیگران میبخشد، تو هم باید بار سنگین خود را از دوش زمانه برداری و مشکلات و محدودیتها را از خود دور کنی.
شام فراق ار پیش شد صبح وصال آمد زپِی
برخیز و ساز راز دل با آن بت طنّاز کن
هوش مصنوعی: اگر شب جدایی به پایان برسد و صبح وصال نزدیک شود، پس برخیز و با آن معشوق زیبا راز دل خود را در میان بگذار.
با خرقۀ زهد و ورع زنّار نتوان داشتن
یا سُبحه از کف باز نِه یا رشته ای ابراز کن
هوش مصنوعی: با پوشش زهد و پرهیزکاری، نمیتوان روح تطهیر یافت، یا باید تسبیح را از دست بیرون آورد یا نشانهای از بندگی را نشان داد.
تا چند سازی در جهان با خار و خاشاک آشیان
ای مرغ لاهوتی مکان بر اوج خود پرواز کن
هوش مصنوعی: چند وقت باید در این دنیای پُر از مشکلات و ناپاکیها زندگی کنی، ای پرنده آسمانی؟ به جای آن، بر روی اوجها پرواز کن و برای خود جایگاه بهتری پیدا کن.