گنجور

شمارهٔ ۶۵

فریاد که آتش نهانم
افتاد به مغز استخوانم
سوز دل و آتش درونم
افکنده شرر به خانمانم
چون زورق اگر روم به دریا
هست آتش و آه بادبانم
چون آتش اوفتاده در آب
آوازۀ مرگ شده فغانم
گنج غم تو به سینه دارم
شد خانۀ دل خراب از آنم
گر بحر غم تو بیکران است
من ماهی بحر بیکرانم
خون جگر است و پارۀ دل
بر سفرۀ عشق آب و نانم
کاهیده ز بسکه پیر گردون
از درد و بلا تن جوانم
مانند کمان شکسته مشتی
بی پاره و خرد استخوانم
بازا نفسی که بی تو چون نی
در سینه گره شده فغانم
تا کی خس و خار آشیانه
مهجور کند ز گلستانم
وقت است که برق خانمان سوز
آید به طواف آشیانم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فریاد که آتش نهانم
افتاد به مغز استخوانم
هوش مصنوعی: فریاد بزنید که آتش درونم به عمق وجودم نفوذ کرده است.
سوز دل و آتش درونم
افکنده شرر به خانمانم
هوش مصنوعی: دل من پر از درد و سوز است و آتش درون وجودم باعث شده که به خانه‌ام آسیب برسد.
چون زورق اگر روم به دریا
هست آتش و آه بادبانم
هوش مصنوعی: اگر مانند یک قایق به دریا بروم، آتش و تلاطم را در بادبانم احساس می‌کنم.
چون آتش اوفتاده در آب
آوازۀ مرگ شده فغانم
هوش مصنوعی: وقتی آتش در آب افتاده، صدای مرگ و ناله‌ام بلند شده است.
گنج غم تو به سینه دارم
شد خانۀ دل خراب از آنم
هوش مصنوعی: غم تو را در دل خود مثل گنجی محفوظ دارم، و به خاطر همین غم، دل من خراب و ویران شده است.
گر بحر غم تو بیکران است
من ماهی بحر بیکرانم
هوش مصنوعی: اگر دریاى غم تو بى‌پايان است، من مانند ماهى هستم که در آن درياى بى‌پايان شنا مى‌کند.
خون جگر است و پارۀ دل
بر سفرۀ عشق آب و نانم
هوش مصنوعی: عشق برای من مانند غذایی است که تنها با درد و رنج همراه است و تمام وجودم را تحت تأثیر قرار داده است.
کاهیده ز بسکه پیر گردون
از درد و بلا تن جوانم
هوش مصنوعی: به دلیل زجر و سختی‌های بسیاری که بر گردن ایام افتاده، حالا جوانی‌ام تحت تأثیر قرار گرفته و کمرنگ شده است.
مانند کمان شکسته مشتی
بی پاره و خرد استخوانم
هوش مصنوعی: مانند کمان شکسته، من نیز به شدت آسیب‌دیده و بی‌پارو تهی از زندگی هستم.
بازا نفسی که بی تو چون نی
در سینه گره شده فغانم
هوش مصنوعی: به یاد تو دل تنگم و مثل نی که درونش پر از درد است، در سینه‌ام فریاد می‌کشد.
تا کی خس و خار آشیانه
مهجور کند ز گلستانم
هوش مصنوعی: تا چه زمانی خار و خس فضا را به هم می‌زنند و آرامش و زیبایی باغ مرا تحت تأثیر قرار می‌دهند؟
وقت است که برق خانمان سوز
آید به طواف آشیانم
هوش مصنوعی: زمانی فرامی‌رسد که آتش ویرانگر به خانه‌ام نزدیک می‌شود و در دامان زندگی‌ام می‌رقصد.