گنجور

شمارهٔ ۶۳

ساقی بیار باده وزین جنس آتشم
پروانه وش بسوز کزین سوز سرخوشم
مستی دهد به یاد لبت اشک لاله رنگ
چندان که از ایاق تو صهبای بی غشم
از جام دهر جرعۀ مِی کس نمی خورد
جز من که با هوای تو زین باده میچشم
جانم بسوخت شعلۀ عشق بتان چو شمع
از دست پایداری جسم بلاکشم
از بس امید دارم و ترسان ز اشک و آه
گاهی در آب غرقه و گاهی در آتشم
جانم به لب رسیده و چشمم به راه دوست
با مرگ و انتظار عجب در کشاکشم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی بیار باده وزین جنس آتشم
پروانه وش بسوز کزین سوز سرخوشم
هوش مصنوعی: ای ساقی، می بیاور و از این شراب با کیفیت من بنوشم. من همچون پروانه‌ای هستم که در آتش می‌سوزد و از این سوز و شعله سرمست و شادمانم.
مستی دهد به یاد لبت اشک لاله رنگ
چندان که از ایاق تو صهبای بی غشم
هوش مصنوعی: خاطر کردن از لب‌های تو به من حالتی شبیه به مستی می‌دهد و اشک‌هایی به رنگ لاله، آن‌قدر که از جام تو شراب بدون غش وجود دارد.
از جام دهر جرعۀ مِی کس نمی خورد
جز من که با هوای تو زین باده میچشم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز من از جام روزگار نمی‌نوشد، زیرا فقط من به عشق تو از این شراب می‌نوشم.
جانم بسوخت شعلۀ عشق بتان چو شمع
از دست پایداری جسم بلاکشم
هوش مصنوعی: جانم به خاطر عشق معشوقان مانند شمعی می‌سوزد که از قدرت تحمل، جسمم در معرض بلا است.
از بس امید دارم و ترسان ز اشک و آه
گاهی در آب غرقه و گاهی در آتشم
هوش مصنوعی: به‌خاطر امیدی که دارم و از اشک و اندوه می‌ترسم، گاهی در آب غرق می‌شوم و گاهی در آتش می‌سوزم.
جانم به لب رسیده و چشمم به راه دوست
با مرگ و انتظار عجب در کشاکشم
هوش مصنوعی: روح و جانم به شدت در عذاب است و با تمام وجود منتظر دیدن دوست هستم. در میان این انتظار و درد مرگ، وضعیت عجیبی را تجربه می‌کنم.